صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ف" - واژه نامه بختیاریکا
فروش دروش
فروش دوباره
فروشستن
فروشندگی سیار
فرونشادن خشم
فروکش کردن
فرگ
فرگنی
فرگنی کوه اسپیدی
فریاد
فریاد زدن
فریاد کن
فریب
فریزر
فریفتن
فزرتی
فزه کردن
فس فس
فس فس کردن
فساد
فست فود
فسقیل
فشار
فشار اوردن
فشارنده
فشاندن
فشردن
فشرده
فشرده ساز
فشرده شونده
فشنا
فشنادن
فشنگ
فصل الخطاب
فصل کوچ
فضله
فضول
فضولی
فضولی و بی تربیتی شخص
فضولی کردن
فعالیت ارام
فعالیت بزرگسالان
فعل
فعلا
فغان سر دادن
فق
فقافق
فقر
بیشتر