صفحه اصلی
اصطلاحات
واژه های حرف "د" - اصطلاحات
دندان گرد
دندانی را که درد می کند باید کند انداخت دور
دنده اش پهن است
دنیا محل گذره
دنیا همین صد سال اولش سخت است
دنیارو اب ببره فلانی را خواب می بره
دهان به دهان کسی گذاشتن یا با کسی دهان به دهان گذاشتن
دهن داره یه گاله لقمه داره نواله چشم ها داره نخودچی ابرو نداره هیچی
دهن لق
دهن کسی کف کردن
دهن گرم شدن
دو به شک
دو به هم زنی
دو در
دو دوزه بازی کردن
دو قورت و نیمش باقی است
دو پا داشت دوپای دیگر هم قرض کرد
دو پا داشتن و دو پا هم قرض کردن
دو پا را در یک کفش کردن
دو پا یا پاها را توی یا در یک کفش کردن
دود از سر بلند شدن
دود از کنده بلند می شود
دود شده رفته هوا
دود چراغ خوردن
دودستی به چیزی چسبیدن
دودش تو چشم خودت می ره
دور سه فرمان
دور کسی یا چیزی را خط کشیدن یا قلم گرفتن
دوره وانفسا
دوری و دوستی
دوست مرا یاد کند یک هله پوک
دوستی خاله خرسه
دوغ و دوشاب برایش یکی است
دوقورت ونیم یا دو قورت و نیم کسی هم باقی بودن
دولاپهنا حساب کردن
دوومنگل
دیدار به قیامت
دیر اومدی زود می خواهی بری
دیوار حاشا بلند است
دیوار موش داره موش هم گوش داره
دیواری از دیوار من کوتاه تر گیر نیاوردی
دیوان بلخ
دیوانه چو دیوانه بیند خوشش اید
دیگ به دیگ می گه روت سیاه سه پایه می گه صل علی
دیگی که واسه من نجوشه سر سگ توش بجوشه