انگلیسی به انگلیسی

archeological finds

archeological museum

archeological remains

archeological site

<hr> معنی : باستان شناس <hr> معانی دیگر : باستان شناس

معنی : باستان شناس معانی دیگر : باستان شناس

archeologist

<hr> معنی : باستان شناسی <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: archaeology

معنی : باستان شناسی معانی دیگر : رجوع شود به: archaeology

archeology

<hr> رجوع شود به: early precambrian

archeozoic

<hr> معنی : قوس، کماندار، تیرانداز، کمانگیر، کمان کش، صورت فلکی قوس <hr> معانی دیگر : تیرانداز (با تیروکمان)

معنی : قوس، کماندار، تیرانداز، کمانگیر، کمان کش، صورت فلکی قوس معانی دیگر : تیرانداز (با تیروکمان)

archer

archer daniels midland

<hr> (جانورشناسی) ماهی تیرانداز (از تیره ی toxotidae - ماهی خار دار آب شیرین)

(جانورشناسی) ماهی تیرانداز (از تیره ی toxotidae - ماهی خار دار آب شیرین)

archerfish

<hr> معنی : تیر اندازی، کمانداری <hr> معانی دیگر : کمانگیری، تیراندازی با تیروکمان، کمانگری، کمانکشی، ابزار کمانگیری (تیر و کمان و زه و غیره)

معنی : تیر اندازی، کمانداری معانی دیگر : کمانگیری، تیراندازی با تیروکمان، کمانگری، کمانکشی، ابزار کمانگیری (تیر و کمان و زه و غیره)

archery

<hr> (گیاه شناسی) پیش هاگ، آرکسپور (archesporium هم می گویند)

(گیاه شناسی) پیش هاگ، آرکسپور (archesporium هم می گویند)

archespore

archesporium

<hr> معنی : نمونه اولیه، مربوط یا شبیه طرح اصلی <hr> معانی دیگر : مربوط یا شبیه طرح اصلی، نمونه اولیه

معنی : نمونه اولیه، مربوط یا شبیه طرح اصلی معانی دیگر : مربوط یا شبیه طرح اصلی، نمونه اولیه

archetypal

<hr> معنی : نمونه اولیه، طرح یا الگوی اصلی <hr> معانی دیگر : نمونه یا الگوی اصلی (هر چیز)، پیش الگو، نمونه ی کامل نوع یا گروه بخصوصی، الگوی راستین، نمونه ی آرمانی

معنی : نمونه اولیه، طرح یا الگوی اصلی معانی دیگر : نمونه یا الگوی اصلی (هر چیز)، پیش الگو، نمونه ی کامل نوع یا گروه بخصوصی، الگوی راستین، نمونه ی آرمانی

archetype

archetypic

<hr> مربوط یا شبیه طرح اصلی، نمونه اولیه

مربوط یا شبیه طرح اصلی، نمونه اولیه

archetypical

<hr> معنی : شیطان، دیو بزرگ <hr> معانی دیگر : ابلیس بزرگ، عفریت اعظم، دیوبزرگ، شیطان

معنی : شیطان، دیو بزرگ معانی دیگر : ابلیس بزرگ، عفریت اعظم، دیوبزرگ، شیطان

archfiend

<hr> اسم خاص مذکر (مخفف آن: archie و archy)

اسم خاص مذکر (مخفف آن: archie و archy)

archibald

archie

archie gateway

archie search

archie server

archie service

<hr> وابسته به قلمرو یا مقام و وظایف اسقف اعظم، متعلق به اسقف بزرگ

وابسته به قلمرو یا مقام و وظایف اسقف اعظم، متعلق به اسقف بزرگ

archiepiscopal

archiepiscopate

archil

archimage

<hr> (در کلیسای ارتدوکس شرقی) رئیس دیر، سرپرست یک یا چند خانقاه

(در کلیسای ارتدوکس شرقی) رئیس دیر، سرپرست یک یا چند خانقاه

archimandrite

<hr> ارشمیدى، وابسته به ارشمیدس

ارشمیدى، وابسته به ارشمیدس

archimedean

archimedean point

archimedean principle

<hr> ارشمیدس (ریاضیدان و مخترع یونانی)

ارشمیدس (ریاضیدان و مخترع یونانی)

archimedes

archimedes screw

<hr> معنی : مجمعالجزایر <hr> معانی دیگر : دریای پر جزیره، آبخست دریا، آبخستگان، آبخست گروه، (جغرافی)

معنی : مجمعالجزایر معانی دیگر : دریای پر جزیره، آبخست دریا، آبخستگان، آبخست گروه، (جغرافی)

archipelago

archiplasm

<hr> معنی : معمار، طراح، مهراز، معماری کردن <hr> معانی دیگر : بانی، سازنده، بنیان گزار، آرشیتکت، مهندس ساختمان، بنیادگر، والادگر

معنی : معمار، طراح، مهراز، معماری کردن معانی دیگر : بانی، سازنده، بنیان گزار، آرشیتکت، مهندس ساختمان، بنیادگر، والادگر

architect

architect of a process

architect of the autonomy process

architect of victory

<hr> معنی : ساختمانی <hr> معانی دیگر : وابسته به مهرازی (معماری)، مانند معماری، مربوط به فن معماری یا ساختمان اثر ادبی

معنی : ساختمانی معانی دیگر : وابسته به مهرازی (معماری)، مانند معماری، مربوط به فن معماری یا ساختمان اثر ادبی

architectonic

<hr> معنی : ساختمان اثر ادبی، فن معماری، طراحی <hr> معانی دیگر : طرح ساختمانی (هر چیز)، بنیاد پردازی، طرح پردازی، مهرازی

معنی : ساختمان اثر ادبی، فن معماری، طراحی معانی دیگر : طرح ساختمانی (هر چیز)، بنیاد پردازی، طرح پردازی، مهرازی

architectonics

<hr> معنی : معماری، وابسته به معماری <hr> معانی دیگر : وابسته به معماری (مهرازی)، ساختمانی، دارای ویژگی های معماری، مهرازواره

معنی : معماری، وابسته به معماری معانی دیگر : وابسته به معماری (مهرازی)، ساختمانی، دارای ویژگی های معماری، مهرازواره

architectural

architectural record

architecturally

<hr> معنی : فن معماری، معماری، سبک معماری، مهرازی <hr> معانی دیگر : مهندسی ساختمان، بنیادگری، طرح ساختمان، ساختار، ساختمان یا ساختمان ها، بنا، عمارت

معنی : فن معماری، معماری، سبک معماری، مهرازی معانی دیگر : مهندسی ساختمان، بنیادگری، طرح ساختمان، ساختار، ساختمان یا ساختمان ها، بنا، عمارت

architecture

architecture magazine

<hr> (معماری)، بخش زیرین قسمتی از تاق که روی سرستون قرار می گیرد، شاه تیر (که به طور افقی بر روی سرستون قرار می گیرد) (رجوع شود به: تصویر entablature)

(معماری)، بخش زیرین قسمتی از تاق که روی سرستون قرار می گیرد، شاه تیر (که به طور افقی بر روی سرستون قرار می گیرد) (رجوع شود به: تصویر entablature)

واژه های حرف "a" - انگلیسی به انگلیسی