انگلیسی به انگلیسی

safety angle

<hr> معنی : کمربند ایمنی <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: life belt

معنی : کمربند ایمنی معانی دیگر : رجوع شود به: life belt

safety belt

safety catch

safety curtain

safety distance

safety equipment

safety factor

<hr> معنی : شیشه نشکن، شیشه ایمنی، شیشه بی خطر اتومبیل <hr> معانی دیگر : شیشه ی ایمنی (مثلا شیشه ی جلوی اتومبیل)، درجمع عینک ایمنی

معنی : شیشه نشکن، شیشه ایمنی، شیشه بی خطر اتومبیل معانی دیگر : شیشه ی ایمنی (مثلا شیشه ی جلوی اتومبیل)، درجمع عینک ایمنی

safety glass

safety goggles

safety in numbers

safety island

<hr> (در معدن و غیره) چراغ ایمنی، چراغ معدن، چراه بی خطر معدن ذغال سنگ، فانوس

(در معدن و غیره) چراغ ایمنی، چراغ معدن، چراه بی خطر معدن ذغال سنگ، فانوس

safety lamp

safety latch

safety limit

<hr> قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد، ضامن اسلحه

قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد، ضامن اسلحه

safety lock

safety margin

<hr> معنی : کبریت بی خطر <hr> معانی دیگر : کبریت بی خطر

معنی : کبریت بی خطر معانی دیگر : کبریت بی خطر

safety match

safety measures

<hr> (تور محکمی که در زیر طناب بندبازها در سیرک قرار دارد و در صورت افتادن آنها را حفظ می کند) تور ایمنی، تضمین، بلاگردان

(تور محکمی که در زیر طناب بندبازها در سیرک قرار دارد و در صورت افتادن آنها را حفظ می کند) تور ایمنی، تضمین، بلاگردان

safety net

safety nut

safety of the state

safety pin

safety precautions

safety razor

<hr> ایین نامه جلوگیری از خطر

ایین نامه جلوگیری از خطر

safety regulations

safety rules

safety strap

<hr> معنی : دریچه اطمینان <hr> معانی دیگر : دریچه ی اطمینان، شیر ایمنی، سوپاپ خودگشا

معنی : دریچه اطمینان معانی دیگر : دریچه ی اطمینان، شیر ایمنی، سوپاپ خودگشا

safety valve

safety violation

<hr> (در ایستگاه ها و غیره برای حفاظت مسافران در برابر وسایط نقلیه) سکوی ایمنی، island sagfety بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین

(در ایستگاه ها و غیره برای حفاظت مسافران در برابر وسایط نقلیه) سکوی ایمنی، island sagfety بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین

safety zone

safeway

saffian

<hr> معنی : گاجره، گل رنگ، کافشه، کافیشه <hr> معانی دیگر : (از ریشه ی عربی: اصفر - گیاه شناسی) کاجیره، کاژیره، کافیشه (carthamus tinctorious از خانواده ی composite که از دانه ی آن روغن خوراکی می گیرند)، رنگیزه یا دارویی که از گل این گیاه می سازند

معنی : گاجره، گل رنگ، کافشه، کافیشه معانی دیگر : (از ریشه ی عربی: اصفر - گیاه شناسی) کاجیره، کاژیره، کافیشه (carthamus tinctorious از خانواده ی composite که از دانه ی آن روغن خوراکی می گیرند)، رنگیزه یا دارویی که از گل این گیاه می سازند

safflower

safflower oil

<hr> معنی : زعفران، زعفرانی <hr> معانی دیگر : (از ریشه ی عربی - گیاه شناسی) زعفران (crocus sativus از خانواده ی iris)، کلاله های خشک کرده ی این گیاه که در خوراک به کار می رود، زعفرانی کردن، زعفران زدن به

معنی : زعفران، زعفرانی معانی دیگر : (از ریشه ی عربی - گیاه شناسی) زعفران (crocus sativus از خانواده ی iris)، کلاله های خشک کرده ی این گیاه که در خوراک به کار می رود، زعفرانی کردن، زعفران زدن به

saffron

<hr> معنی : خم شدن، از وسط خم شدن، شکم دادن، اویزان شدن، صعیف شدن <hr> معانی دیگر : گود افتادن، کیس کردن، فرورفتگی پیدا کردن، شل شدن، سست شدن، نشست کردن، تنزل کردن (به ویژه قیمت یا علاقه)، افت کردن، (کشتی) با باد حرکت کردن، شکم دادگی، سستی، فرو نشستن

معنی : خم شدن، از وسط خم شدن، شکم دادن، اویزان شدن، صعیف شدن معانی دیگر : گود افتادن، کیس کردن، فرورفتگی پیدا کردن، شل شدن، سست شدن، نشست کردن، تنزل کردن (به ویژه قیمت یا علاقه)، افت کردن، (کشتی) با باد حرکت کردن، شکم دادگی، سستی، فرو نشستن

<hr> معنی : حماسه، حماسه اسکاندویناوی <hr> معانی دیگر : رزمنامه، پهلوان نامه، داستان، حماسه ی اسکاندیناوی، ساگا (معمولا به نثر و مربوط به قرون وسطی و سرگذشت خانواده های مهم و قهرمانان)

معنی : حماسه، حماسه اسکاندویناوی معانی دیگر : رزمنامه، پهلوان نامه، داستان، حماسه ی اسکاندیناوی، ساگا (معمولا به نثر و مربوط به قرون وسطی و سرگذشت خانواده های مهم و قهرمانان)

saga

<hr> معنی : زیرک، با هوش، دانا، هوشمند، بافراست <hr> معانی دیگر : فراستمند، خردمند، عاقل، زوددریاب، فرزانه

معنی : زیرک، با هوش، دانا، هوشمند، بافراست معانی دیگر : فراستمند، خردمند، عاقل، زوددریاب، فرزانه

sagacious

<hr> از روی دانایی، عاقلانه

از روی دانایی، عاقلانه

sagaciously

sagaciousness

<hr> معنی : فراست، زیرکی، ذکاوت، هوش، ژرفی، دانایی، هوشمندی <hr> معانی دیگر : عقل، خرد، فرزانگی

معنی : فراست، زیرکی، ذکاوت، هوش، ژرفی، دانایی، هوشمندی معانی دیگر : عقل، خرد، فرزانگی

sagacity

<hr> (برخی قبیله های سرخپوست آمریکای شمالی) معاون رئیس، سرقبیله ی ثانی، رئیس ایل، ادم کله گنده، یابانفوذ

(برخی قبیله های سرخپوست آمریکای شمالی) معاون رئیس، سرقبیله ی ثانی، رئیس ایل، ادم کله گنده، یابانفوذ

sagamore

<hr> معنی : عاقل، مریم گلی، حکیم، سلوی، بافراست، عاقل، بصیر، فکور، دانا <hr> معانی دیگر : زیرکانه، عاقلانه، خردمندانه، فرزانه وار، کهبد، هشمند، (مهجور) باوقار، سنگین و رنگین، جدی، پیرانه، (گیاه شناسی)، مرموک، مریمی، سالومی (جنس salvia از خانواده ی mint به ویژه s.splendens یا scarlet sage که گل های سرخ می دهد و s.officinalis یا garden sage که برگ خوشبو دارد)

معنی : عاقل، مریم گلی، حکیم، سلوی، بافراست، عاقل، بصیر، فکور، دانا معانی دیگر : زیرکانه، عاقلانه، خردمندانه، فرزانه وار، کهبد، هشمند، (مهجور) باوقار، سنگین و رنگین، جدی، پیرانه، (گیاه شناسی)، مرموک، مریمی، سالومی (جنس salvia از خانواده ی mint به ویژه s.splendens یا scarlet sage که گل های سرخ می دهد 

sage

sage green

<hr> معنی : درمنه، برنجاسف <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) برنجاسپ (جنس artemisia از خانواده ی composite به ویژه big sagebrush یا a.tridentata که بومی ایالات متحده و علوفه ی چهارپایان است)، بشنیز، بشنیزه، یوشان، ترخ

معنی : درمنه، برنجاسف معانی دیگر : (گیاه شناسی) برنجاسپ (جنس artemisia از خانواده ی composite به ویژه big sagebrush یا a.tridentata که بومی ایالات متحده و علوفه ی چهارپایان است)، بشنیز، بشنیزه، یوشان، ترخ

sagebrush

<hr> معنی : خردمندانه

sagely

<hr> wisdom عقل، معرفت، دانایی

wisdom عقل، معرفت، دانایی

واژه های حرف "s" - انگلیسی به انگلیسی