دیکشنری تخصصی

astm or d4718 or d4718 or d4718

astm or d4791 or d4791 or d4791

astm or d4829 or d4829 or d4829

astm or d4943 or d4943 or d4943

astm or d5360 or d5360 or d5360

astm or d5361 or d5361 or d5361

astm or d5404 or d5404 or d5404

astm or d5505 or d5505 or d5505

astm or d5581 or d5581 or d5581

astm or d559 or d559 or d559

astm or d5624 or d5624 or d5624

astm or d693 or d693 or d693

astm or d8 or d8 or d8

astogenetic stage or astogenetic or astogenetic

aston dark space

aston mass spectrograph

astralene

astralon

astrazon

<hr> معنی : سوار بر اسب، با پاهای گشاد از هم <hr> معانی دیگر : با پاهای از هم گشاده (مثل هنگام اسب سواری)، (دوچرخه و اسب و غیره) سوار، astraddle : با پاهای گشاد از هم

معنی : سوار بر اسب، با پاهای گشاد از هم معانی دیگر : با پاهای از هم گشاده (مثل هنگام اسب سواری)، (دوچرخه و اسب و غیره) سوار، astraddle : با پاهای گشاد از هم

astride

astring agent

<hr> معنی : جمع کننده، دقیق، گس، تند و تیز، قابض، داروی قابض، سخت گیر، شاق <hr> معانی دیگر : خشن و سوزان، تند و خشن، هم کش، مولد انقباض و مانع ترشح یا خونروش، بندآور، داروی هم کش، داروی بند آورنده ی خون، سفت، داروی قاب­، طاقت فرسا

معنی : جمع کننده، دقیق، گس، تند و تیز، قابض، داروی قابض، سخت گیر، شاق معانی دیگر : خشن و سوزان، تند و خشن، هم کش، مولد انقباض و مانع ترشح یا خونروش، بندآور، داروی هم کش، داروی بند آورنده ی خون، سفت، داروی قاب­، طاقت فرسا

astringent

astrionics

<hr> پیشوند:، ستاره، ستارگان [astrophysics]

پیشوند:، ستاره، ستارگان [astrophysics]

astro

astro altitude

astrobleme

astrocentric

<hr> شیمى : اخترشیمى نجوم : اختر شیمى

شیمى : اخترشیمى نجوم : اختر شیمى

astrochemistry

<hr> دستگاه سنجش جهت حرکت هواپیما، قطب نمای آسمانی، سونمای هواپیما

دستگاه سنجش جهت حرکت هواپیما، قطب نمای آسمانی، سونمای هواپیما

astrocompass

astrocyanite

<hr> (کالبدشناسی) آستروسیت، سلول ستاره سان (در مغز و نخاع)، ستاره یاخته

(کالبدشناسی) آستروسیت، سلول ستاره سان (در مغز و نخاع)، ستاره یاخته

astrocyte

<hr> (فیزیک - بخشی از علم دینامیک که با حرکت و نیروی جاذبه ی اجرام سماوی طبیعی و ساختگی سرو کار دارد) ستاره پویاشناسی

(فیزیک - بخشی از علم دینامیک که با حرکت و نیروی جاذبه ی اجرام سماوی طبیعی و ساختگی سرو کار دارد) ستاره پویاشناسی

astrodynamics

astrogeodesy

astrogeology

astroid

<hr> معنی : اسطرلاب <hr> معانی دیگر : استرلاب

معنی : اسطرلاب معانی دیگر : استرلاب

astrolabe

astrolithology

<hr> معنی : طالع بینی، ستاره شناسی، علم احکام نجوم <hr> معانی دیگر : ستاره بینی، (در اصل) ستاره شناسی

معنی : طالع بینی، ستاره شناسی، علم احکام نجوم معانی دیگر : ستاره بینی، (در اصل) ستاره شناسی

astrology

<hr> ستاره نوردی، کیهان نوردی، فضانوردی

ستاره نوردی، کیهان نوردی، فضانوردی

astronavigation

<hr> معنی : ستاره شناس، منجم، اخترشناس <hr> معانی دیگر : ستاره شناس، منجم، اخترشناس

معنی : ستاره شناس، منجم، اخترشناس معانی دیگر : ستاره شناس، منجم، اخترشناس

astronomer

<hr> معنی : نجومی، وابسته به علم هیئت، بی شمار <hr> معانی دیگر : عظیم

معنی : نجومی، وابسته به علم هیئت، بی شمار معانی دیگر : عظیم

astronomic

astronomic latitude

astronomic meridian

astronomic parallel

<hr> معنی : نجومی، وابسته به علم هیئت، بی شمار <hr> معانی دیگر : بسیار عظیم، بسیار زیاد، معتنابه (astronomic هم می گویند)، وابسته به ستاره شناسی، عظیم

معنی : نجومی، وابسته به علم هیئت، بی شمار معانی دیگر : بسیار عظیم، بسیار زیاد، معتنابه (astronomic هم می گویند)، وابسته به ستاره شناسی، عظیم

astronomical

astronomical longitude

astronomical position or astronomical or astronomical

<hr> (نجوم) واحد سنجش طول بر مبنای میانگین فاصله ی زمین از خورشید (149/6 میلیون کیلومتر که نور آن را در 8/3 دقیقه می پیماید)، سنجه ی نجومی (مخفف آن: au)

(نجوم) واحد سنجش طول بر مبنای میانگین فاصله ی زمین از خورشید (149/6 میلیون کیلومتر که نور آن را در 8/3 دقیقه می پیماید)، سنجه ی نجومی (مخفف آن: au)

واژه های حرف "a" - دیکشنری تخصصی