دیکشنری تخصصی

<hr> معنی : ژاکت <hr> معانی دیگر : نیم تنه نظامی، دامن کوتاه

معنی : ژاکت معانی دیگر : نیم تنه نظامی، دامن کوتاه

coatee

<hr> معنی : پوشش، روکش، اندود <hr> معانی دیگر : پارچه ی پالتویی، روکش رنگ یا چیزهای دیگر

معنی : پوشش، روکش، اندود معانی دیگر : پارچه ی پالتویی، روکش رنگ یا چیزهای دیگر

coating

coating dressing

coating lens

coating of lens

coating process

<hr> معنی : ریشخند کردن، ریشخند کردن، چرب زبانی کردن، چاپلوسی کردن، نوازش کردن <hr> معانی دیگر : (با چرب زبانی به کاری) واداشتن، شیره مالی کردن، (با چرب زبانی) در کشیدن، به دست آوردن، (با ور رفتن و دستکاری ماشین و غیره را) به کار انداختن

معنی : ریشخند کردن، ریشخند کردن، چرب زبانی کردن، چاپلوسی کردن، نوازش کردن معانی دیگر : (با چرب زبانی به کاری) واداشتن، شیره مالی کردن، (با چرب زبانی) در کشیدن، به دست آوردن، (با ور رفتن و دستکاری ماشین و غیره را) به کار انداختن

coax

<hr> هم محور، هم آسه (coaxal هم می گویند)، (بلندگو) دو گانه

هم محور، هم آسه (coaxal هم می گویند)، (بلندگو) دو گانه

coaxial

coaxial antenna sleeve antenna

coaxial attenuator

coaxial cable

coaxial cable coax coaxial line coaxial transmission line

coaxial cable connector

coaxial circles

coaxial diode

coaxial discontinuity

coaxial dry load

coaxial filter

coaxial iauncher

coaxial line frequency meter coaxial wavemeter

coaxial line resonator

coaxial loudspeaker

coaxial magnetion

coaxial planes

coaxial relay

coaxial sheet gration

coaxial stop filter

coaxial stub

coaxial switch

<hr> معنی : توده، ضرب، چوب ذرت، ادم مهم، ضربت برکپل <hr> معانی دیگر : (انگلیس - محلی) قلمبه، تکه (به ویژه تکه ی زغالسنگ)، (انگلیس - محلی) رئیس، پیشوا، رجوع شود به: corncob، (جانورشناسی) قوی نر، ضربت برکپل cobb نیز نوشته می شود

معنی : توده، ضرب، چوب ذرت، ادم مهم، ضربت برکپل معانی دیگر : (انگلیس - محلی) قلمبه، تکه (به ویژه تکه ی زغالسنگ)، (انگلیس - محلی) رئیس، پیشوا، رجوع شود به: corncob، (جانورشناسی) قوی نر، ضربت برکپل cobb نیز نوشته می شود

cob wall

coba

<hr> معنی : کبالت، فلز لاجورد <hr> معانی دیگر : (شیمی) کبالت (عنصر فلزی خاکستری فام و براق و سخت و رسانا - نشان آن: co، وزن اتمی: 58/9332، شماره ی اتمی: 27، نقطه ی گداز: 1493c، نقطه ی جوش: 3100c)

معنی : کبالت، فلز لاجورد معانی دیگر : (شیمی) کبالت (عنصر فلزی خاکستری فام و براق و سخت و رسانا - نشان آن: co، وزن اتمی: 58/9332، شماره ی اتمی: 27، نقطه ی گداز: 1493c، نقطه ی جوش: 3100c)

cobalt

cobalt or zippeite

cobalt pentlandite

cobalt vitriol

cobaltarthurite

cobaltaustinite

<hr> (شیمی) کبالتیت (سولفید آرسنیک کبالت: cobalt glance) (coass هم می گویند)

(شیمی) کبالتیت (سولفید آرسنیک کبالت: cobalt glance) (coass هم می گویند)

cobaltite

cobaltkieserite

cobaltlotharmeyerite

cobaltneustadtelite

cobaltocalcite

cobaltomenit

cobaltomenite

cobalttsumcorite

cobb

<hr> معنی : سنگ فرش، سنگ فرش کردن <hr> معانی دیگر : تعمیر یا وصله کردن (کفش و غیره)، پینه دوزی کردن، وصله پینه کردن، با قلوه سنگ فرش کردن، رجوع شود به: cobblestone، (به صورت جمع) رجوع شود به: cob coal

معنی : سنگ فرش، سنگ فرش کردن معانی دیگر : تعمیر یا وصله کردن (کفش و غیره)، پینه دوزی کردن، وصله پینه کردن، با قلوه سنگ فرش کردن، رجوع شود به: cobblestone، (به صورت جمع) رجوع شود به: cob coal

واژه های حرف "c" - دیکشنری تخصصی