دیکشنری تخصصی

font page

font smoothing

font subsitution

font suitcase

fontanite

<hr> فونت نگار کامپیوتر : فونتوگرافر

فونت نگار کامپیوتر : فونتوگرافر

fontographer

food additive

food born intoxication

<hr> زنجیره ی خوراک (تغذیه ی موجودات از یکدیگر مثلا تغذیه ی گیاه از زمین و گوسفند از گیاه و انسان از گوسفند)، زنجیره ی غذایی

زنجیره ی خوراک (تغذیه ی موجودات از یکدیگر مثلا تغذیه ی گیاه از زمین و گوسفند از گیاه و انسان از گوسفند)، زنجیره ی غذایی

food chain

food chemistry

food chilling

food conservation

food control

<hr> (زیست بوم شناسی) زنجیره ی غذایی، چرخه ی خوراک (همه ی زنجیره های خوراک در یک محل بخصوص) (food web هم می گویند)

(زیست بوم شناسی) زنجیره ی غذایی، چرخه ی خوراک (همه ی زنجیره های خوراک در یک محل بخصوص) (food web هم می گویند)

food cycle

food dye

food efficiency

food groove

food habits

<hr> مسمومیت غذایی، زهرزدگی خوراکی، طب مسمویت غذایی

مسمومیت غذایی، زهرزدگی خوراکی، طب مسمویت غذایی

food poisoning

food preservation

food processing

food rheology

food science

food web

foold water retarding structure

<hr> معنی : کاغذ برگ بزرگ، کلاه شیطانی مخصوص دلقک ها <hr> معانی دیگر : کاغذ نوشتنی، ورقه ی کاغذ (به اندازه ی: 13 در 16 اینچ در امریکا)، cap s'fool کلاه شیطانی مخصوص دلقک ها، کلاه قیفی، کلاه لوده ها، کاغذبرگ بزرگ، کاغذوزیری

معنی : کاغذ برگ بزرگ، کلاه شیطانی مخصوص دلقک ها معانی دیگر : کاغذ نوشتنی، ورقه ی کاغذ (به اندازه ی: 13 در 16 اینچ در امریکا)، cap s'fool کلاه شیطانی مخصوص دلقک ها، کلاه قیفی، کلاه لوده ها، کاغذبرگ بزرگ، کاغذوزیری

foolscap

foordite

<hr> معنی : پا، دامنه، فوت، قدم، پاچه، هجای شعری، پرداختن مخارج، پا زدن <hr> معانی دیگر : پا (از مچ پا به پایین ـ تمام پا را می گویند leg)، هرچیز پامانند: پایه، ته ستون (و غیره)، پایین، پایین پا، زیر، آخر (فهرست و غیره)، (جمع آن را foot هم می نویسند) سنجه ی درازا (برابر با 12 اینچ یا 30/48 سانتی متر) پا، فوت (مخفف آن: ft، نشان آن: مثلا: ده فوت - 10)، (شعر انگلیسی) پایه، پایی (در برابر: دستی hand)، (عامیانه) پرداختن (هزینه ی چیزی)، پیاده، پایین جوراب (در برابر ساق جوراب)، پایین چکمه و پوتین (در برابر ساق)، کف جوراب، (معمولا جمع ـ جمع آن: foots) ته نشست، درده، رسوب، لای، گام، پایکوبی کردن، رقصیدن، گام برداشتن (یا نهادن)، پا گذاشتن (در)، (به ویژه در مورد کشتی بادبان دار) جلو رفتن، (به کفش یا جوراب) ته گذاشتن، وصله کردن (کف جوراب یا کفش)، (امریکا ـ حسابداری و غیره ـ عامیانه ـ معمولا با: up) جمع بستن (ارقام یک ستون و غیره) و نوشتن حاصل جمع در پایین ستون، پای نویسی کردن، فوت مقیاس طول انگلیسی معادل 21 اینچ

معنی : پا، دامنه، فوت، قدم، پاچه، هجای شعری، پرداختن مخارج، پا زدن معانی دیگر : پا (از مچ پا به پایین ـ تمام پا را می گویند leg)، هرچیز پامانند: پایه، ته ستون (و غیره)، پایین، پایین پا، زیر، آخر (فهرست و غیره)، (جمع آن را foot هم می نویسند) سنجه ی درازا (برابر با 12 اینچ یا 30/48 سانتی متر) پا، فوت 

foot

foot block

foot candela

<hr> (واحد درخشانی نور) پا ـ شمع، واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع

(واحد درخشانی نور) پا ـ شمع، واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع

foot candle

foot cave

foot glacier

foot jam

foot layer

foot room

foot sack

foot shoe

foot skills

foot slope

foot stance

foot up

foot valve

<hr> معنی : طول چیزی برحسب فوت، مقدار فیلم بفوت <hr> معانی دیگر : (به ویژه در مورد فیلم سینمایی) طول برحسب فوت، اندازه، درازا

معنی : طول چیزی برحسب فوت، مقدار فیلم بفوت معانی دیگر : (به ویژه در مورد فیلم سینمایی) طول برحسب فوت، اندازه، درازا

واژه های حرف "f" - دیکشنری تخصصی