دیکشنری تخصصی

rhombohedral cleavage or cleavage or cleavage

rhombohedral iron ore

rhombohedral lattice

rhombohedral system

<hr> منشور شش وجهی که سطوح آن لوزی هستند

منشور شش وجهی که سطوح آن لوزی هستند

rhombohedron

<hr> معنی : معین، لوزی، شبیه لوزی <hr> معانی دیگر : لوزی شکل، لوزی مانند، لوزی واره، ماننده ی معین، متوازی الاضلاع

معنی : معین، لوزی، شبیه لوزی معانی دیگر : لوزی شکل، لوزی مانند، لوزی واره، ماننده ی معین، متوازی الاضلاع

rhomboid

rhomboid current ripple

rhomboid exploration grid

rhomboid ripple mark

rhomboidal

rhomboidal lattice struc

rhombolith

<hr> معنی : متوازی الاضلاع، لوزی شکل <hr> معانی دیگر : (هندسه) لوزی

معنی : متوازی الاضلاع، لوزی شکل معانی دیگر : (هندسه) لوزی

rhombus

rhometal

rhomobidal

rhonel

rhonite or rhoenite or rhoenite

rhopaloid septum

rhound

rhovenyl

rhovyl

rhovyl moss

rhovylin

rhovylon

<hr> معنی : رنگ لیمویی، ریواس، ریوند چینی <hr> معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی: ریوند - گیاه شناسی) ریواس (جنس rheum از خانواده ی buckwheat به ویژه rheum rhaponticum)

معنی : رنگ لیمویی، ریواس، ریوند چینی معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی: ریوند - گیاه شناسی) ریواس (جنس rheum از خانواده ی buckwheat به ویژه rheum rhaponticum)

rhubarb

<hr> ریوند، راوند، برگدم یا ساقه برگ ریواس

ریوند، راوند، برگدم یا ساقه برگ ریواس

rhubard

<hr> (دریانوردی) مسیر مستقیم، راستراه

(دریانوردی) مسیر مستقیم، راستراه

rhumb line

rhyacolite

rhyncholite

rhynchonelloid

rhyoandesite

rhyocrystal

rhyodacite

rhyodiabasic

<hr> (سنگ آتشفشانی خارا مانند) ریولیت،گدازه سنگ، ریولیت عمران : نوعى سنگ اتشفشان دانه ریز

(سنگ آتشفشانی خارا مانند) ریولیت،گدازه سنگ، ریولیت عمران : نوعى سنگ اتشفشان دانه ریز

rhyolite

<hr> معنی : وزن، اصول، اهنگ موزون، نواخت <hr> معانی دیگر : (موسیقی) ضرب، ریتم، ایقاع، (شعر) وزن، میزان، (مجازی) آهنگ، روند، روال، موزونی، آهنگینی، سجع

معنی : وزن، اصول، اهنگ موزون، نواخت معانی دیگر : (موسیقی) ضرب، ریتم، ایقاع، (شعر) وزن، میزان، (مجازی) آهنگ، روند، روال، موزونی، آهنگینی، سجع

واژه های حرف "r" - دیکشنری تخصصی