دیکشنری تخصصی

soil water table

soil water zone

soil wettability

<hr> معنی : الودگی، اشغال، علف تازه، علوفه حیوانات <hr> معانی دیگر : (خوراک دام) علف، علوفه

معنی : الودگی، اشغال، علف تازه، علوفه حیوانات معانی دیگر : (خوراک دام) علف، علوفه

soilage

soild angle

soild solution

soild state

soild state electrode

soilds content

soiled

soiled end

soiled filling

soiled warp end

soiling

sojourn time

sokolovaite

<hr> معنی : خورشید <hr> معانی دیگر : (واحد پول کشور پرو برابر با یک صدم اینتی inti) سل، (موسیقی) سل (پنجمین نت موسیقی)، (شیمی) پاشیدگی کلوئیدی (در محلول)، (اسطوره ی رومی) خدای خورشید (یونانی: helios)، مخفف: محلول، مشاور حقوقی، طلا، الهه خورشید

معنی : خورشید معانی دیگر : (واحد پول کشور پرو برابر با یک صدم اینتی inti) سل، (موسیقی) سل (پنجمین نت موسیقی)، (شیمی) پاشیدگی کلوئیدی (در محلول)، (اسطوره ی رومی) خدای خورشید (یونانی: helios)، مخفف: محلول، مشاور حقوقی، طلا، الهه خورشید

<hr> نیمی مایع ونیمی ژلاتینی

نیمی مایع ونیمی ژلاتینی

sol gel

sol state

solanil dye

solanthrene dye

<hr> معنی : خورشیدی، وابسته بخورشید <hr> معانی دیگر : وابسته به خورشید، آفتابی، شمسی، تولید شده در خورشید، ساطع از خورشید، وابسته به نور یا گرمای خورشید

معنی : خورشیدی، وابسته بخورشید معانی دیگر : وابسته به خورشید، آفتابی، شمسی، تولید شده در خورشید، ساطع از خورشید، وابسته به نور یا گرمای خورشید

solar

solar atmospheric tide

solar attachment

<hr> باطری خورشیدی، پیل خورشیدی (solar cells هم می گویند)، برق باطری افتابی

باطری خورشیدی، پیل خورشیدی (solar cells هم می گویند)، برق باطری افتابی

solar battery

solar burst

solar cell

solar cell photovoltaic cell

<hr> (میانگین اشعه ی تابشی خورشید که به سطح معینی از زمین می تابد و برابر است با: 1/37 ergs per cm2 per second ضربدر ده به توان هفت) پایای خورشیدی، ثابت خورشیدی

(میانگین اشعه ی تابشی خورشید که به سطح معینی از زمین می تابد و برابر است با: 1/37 ergs per cm2 per second ضربدر ده به توان هفت) پایای خورشیدی، ثابت خورشیدی

solar constant

solar corpuscle

<hr> (دورانی حدودا یازده سال که طی آن برخی پدیده های خورشیدی مانند بزرگ شدن لکه ی خورشید روی می دهد) چرخه ی خورشیدی

(دورانی حدودا یازده سال که طی آن برخی پدیده های خورشیدی مانند بزرگ شدن لکه ی خورشید روی می دهد) چرخه ی خورشیدی

solar cycle

<hr> (حقوق) از طلوع تا غروب آفتاب

(حقوق) از طلوع تا غروب آفتاب

solar day

solar dye

solar energy

<hr> زبانه ی خورشیدی، آذر فشانه، جرقه خورشیدی، تشعشع ناگهانی نیروی خورشید

زبانه ی خورشیدی، آذر فشانه، جرقه خورشیدی، تشعشع ناگهانی نیروی خورشید

solar flare

solar flare proton

solar flux

solar flux index

solar magnetograph

solar nebula

solar noise

solar ocean tide

solar oil

solar pumping

solar radiation

solar radio noise

<hr> معنی : منظومه شمسی <hr> معانی دیگر : منظومه ی شمسی

معنی : منظومه شمسی معانی دیگر : منظومه ی شمسی

واژه های حرف "s" - دیکشنری تخصصی