انگلیسی به فارسی

bayonetted

bayonetting

bayong

<hr> معنی : شاخه فرعی رودخانه، نهرکوچک یا فرعی <hr> معانی دیگر : (در برخی ایالات جنوبی امریکا به ویژه لوئیزیانا) مرداب، خفتاب (منشعب از رودخانه و دریاچه)، بایو

معنی : شاخه فرعی رودخانه، نهرکوچک یا فرعی معانی دیگر : (در برخی ایالات جنوبی امریکا به ویژه لوئیزیانا) مرداب، خفتاب (منشعب از رودخانه و دریاچه)، بایو

bayou

bayous

<hr> شهر بای رویت (در جنوب شرقی آلمان که محل جشنواره ی سالیانه ی واگنر است)

شهر بای رویت (در جنوب شرقی آلمان که محل جشنواره ی سالیانه ی واگنر است)

bayreuth

bays

baysmelt

baywood

baywoods

bayz

<hr> معنی : بازار <hr> معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی)، (در خاورمیانه) بازار، فروشگاهی که در آن انواع کالا به فروش می رسد

معنی : بازار معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی)، (در خاورمیانه) بازار، فروشگاهی که در آن انواع کالا به فروش می رسد

bazaar

bazar

bazoo

<hr> معنی : ضد تانک، بازوکا، یکنوع سلاح قابل حمل <hr> معانی دیگر : (ارتش) بازوکا (جنگ افزار ضد تانک)

معنی : ضد تانک، بازوکا، یکنوع سلاح قابل حمل معانی دیگر : (ارتش) بازوکا (جنگ افزار ضد تانک)

bazooka

bazookaman

bazookas

bazooms

bazoos

<hr> معنی : تخت خواب و صبحانه <hr> معانی دیگر : گلوله ی کوچک به قطر 0/18 اینچ (که معمولا از تفنگ بادی: bb gun شلیک می شود)

معنی : تخت خواب و صبحانه معانی دیگر : گلوله ی کوچک به قطر 0/18 اینچ (که معمولا از تفنگ بادی: bb gun شلیک می شود)

bb (shot)

bb gun

bba or bba

<hr> مخفف: بنگاه سخن پراکنی بریتانیا

مخفف: بنگاه سخن پراکنی بریتانیا

bbls

bc or bc

bc soil

<hr> کامپیوتر : binary coded decimal

bce or bce

bcg (vaccine)

bche or bche

bchs

bcl or bcl

bcme

<hr> مخفف:، برد، میز، هیئت، مخفف: برد، هیئت مخفف: اوراق قرضه، وجهالضمان، سند

مخفف:، برد، میز، هیئت، مخفف: برد، هیئت مخفف: اوراق قرضه، وجهالضمان، سند

bd ft

bd or bd

bdellatomy

bdellid

bdellidae

<hr> معنی : خشل، مقل ارزق، مروارید، مل زنگباری <hr> معانی دیگر : نوعی صمغ مانند مر، (گیاه شناسی) گیاه بدولا (جنس commiphora از خانواده ی bursera که این صمغ را می دهد)

معنی : خشل، مقل ارزق، مروارید، مل زنگباری معانی دیگر : نوعی صمغ مانند مر، (گیاه شناسی) گیاه بدولا (جنس commiphora از خانواده ی bursera که این صمغ را می دهد)

واژه های حرف "b" - انگلیسی به فارسی