انگلیسی به فارسی

flowering maple

flowering onion

flowering plant

flowering quince

flowering raspberry

flowering shrub

flowering spurge

flowering stone

flowering tobacco

flowering tree

flowering wintergreen

flowerist

flowerless

flowerlessness

flowerlet

flowerlike

<hr> گلدان (که در آن گل می کارند)، گلدان کوزه ای، گلدان کوزه ای، گلدان گلی

گلدان (که در آن گل می کارند)، گلدان کوزه ای، گلدان کوزه ای، گلدان گلی

flowerpot

flowerpots

flowers

flowers of zinc

flowerwork

<hr> معنی : پرگل <hr> معانی دیگر : (پوشیده از گل یا تزیین شده با گل) گل دار، گل آذینی، گل و بته دار، دارای طرح گل دار، وابسته به گل، مانند گل، گلین، گلبو، گلسان، گلدیس، (سبک ادبی و هنری و سخنگویی و غیره) پر از صنایع ادبی (یا هنری)، پرتصنع، پرآذین، پرزینت

معنی : پرگل معانی دیگر : (پوشیده از گل یا تزیین شده با گل) گل دار، گل آذینی، گل و بته دار، دارای طرح گل دار، وابسته به گل، مانند گل، گلین، گلبو، گلسان، گلدیس، (سبک ادبی و هنری و سخنگویی و غیره) پر از صنایع ادبی (یا هنری)، پرتصنع، پرآذین، پرزینت

flowery

flowine

flowingness

flowk

<hr> شیمى : جریان سنج علوم هوایى : شارسنج

شیمى : جریان سنج علوم هوایى : شارسنج

flowmeter

<hr> معنی : پر، لبریز، لبالب <hr> معانی دیگر : اسم مفعول فعل: fly، (در ترکیب های هایفن دار) - پرواز، (بیش از ظرفیت) پر

معنی : پر، لبریز، لبالب معانی دیگر : اسم مفعول فعل: fly، (در ترکیب های هایفن دار) - پرواز، (بیش از ظرفیت) پر

flown

flowoff

flows

<hr> سنگ غار (سنگ آهکی که از تبخیر چشمه ها و چکه های درون غارها درست می شود)، سنگ رسوبی

سنگ غار (سنگ آهکی که از تبخیر چشمه ها و چکه های درون غارها درست می شود)، سنگ رسوبی

flowstone

floyd

floyt

flrie

fltp flcp

fltp flcp circuit

<hr> معنی : انفلوانزا، آنفولانزا <hr> معانی دیگر : مخفف: influenza، influenza : طب انفلوانزا

معنی : انفلوانزا، آنفولانزا معانی دیگر : مخفف: influenza، influenza : طب انفلوانزا

fluavil

fluavile

<hr> معنی : اشتباه احمقانه، توپ خالی زدن <hr> معانی دیگر : (عامیانه) اشتباه لپی، گاف، لغزش بزرگ، لاف زدن

معنی : اشتباه احمقانه، توپ خالی زدن معانی دیگر : (عامیانه) اشتباه لپی، گاف، لغزش بزرگ، لاف زدن

flub

flubbed

<hr> معنی : سفسطه، لافزنی، فریب واغوا <hr> معانی دیگر : سفسطه، فریب واغوا

معنی : سفسطه، لافزنی، فریب واغوا معانی دیگر : سفسطه، فریب واغوا

واژه های حرف "f" - انگلیسی به فارسی