انگلیسی به فارسی

fluoaluminate

fluoaluminic

fluoborate

fluoboric

fluoborid

fluoboride

fluoborite

fluobromide

fluocarbonate

fluocerine

fluocerite

fluochloride

fluohydric

fluophosphate

<hr> معنی : جویبار، جریان، مواد فلورین دار <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: fluorite، پیشوند: هم معنی fluoro- (پیش از واکه می آید)، قاعدگی زنان، سیال، مایعات بدن حیوانات

معنی : جویبار، جریان، مواد فلورین دار معانی دیگر : رجوع شود به: fluorite، پیشوند: هم معنی fluoro- (پیش از واکه می آید)، قاعدگی زنان، سیال، مایعات بدن حیوانات

fluor

fluor spar

fluor-

fluoran

fluorane

fluoranthene

fluorapatite

fluorate

fluorboric

fluoresage

<hr> شب نما شدن، شب نمایی کردن، فلورسان شدن یا کردن، شفاف شدن، نور مهتابی پس دادن

شب نما شدن، شب نمایی کردن، فلورسان شدن یا کردن، شفاف شدن، نور مهتابی پس دادن

fluoresce

fluoresced

<hr> (شیمی) فلورسئین (ترکیب بلورین به رنگ سرخ مایل به زرد و به فرمول c20h12o5)

(شیمی) فلورسئین (ترکیب بلورین به رنگ سرخ مایل به زرد و به فرمول c20h12o5)

fluorescein

fluoresceine

<hr> معنی : فلورسنس، تشعشع ماهتابی <hr> معانی دیگر : شب نما، شب نمایی، شارندگی (رجوع شود به: luminescence)

معنی : فلورسنس، تشعشع ماهتابی معانی دیگر : شب نما، شب نمایی، شارندگی (رجوع شود به: luminescence)

fluorescence

fluorescence microscopy

<hr> معنی : فلورسنت، دارای تشعشع <hr> معانی دیگر : فلورئورسان، لامپ مهتابی

معنی : فلورسنت، دارای تشعشع معانی دیگر : فلورئورسان، لامپ مهتابی

fluorescent

fluorescent dye

fluorescent fixture

<hr> لامپ شب نما، لامپ فلورسنت (فلوئورسان)، لامپ مهتابی

لامپ شب نما، لامپ فلورسنت (فلوئورسان)، لامپ مهتابی

fluorescent lamp

fluorescent lamp (or tube)

fluorescer

fluoresces

fluorescigenic

fluorescigenous

fluorescing

fluorhydric

fluoric

<hr> (به آب آشامیدنی) فلورید زدن، دارای فلورید کردن

(به آب آشامیدنی) فلورید زدن، دارای فلورید کردن

fluoridate

fluoridated

fluoridates

fluoridating

<hr> معنی : فلورید، فلورور <hr> معانی دیگر : (شیمی) فلورید (ترکیبی که دارای فلورین است و برای جلوگیری از کرم خوردگی دندان به کار می رود)

معنی : فلورید، فلورور معانی دیگر : (شیمی) فلورید (ترکیبی که دارای فلورین است و برای جلوگیری از کرم خوردگی دندان به کار می رود)

واژه های حرف "f" - انگلیسی به فارسی