انگلیسی به فارسی

nasolacrimal

nasolacrimal duct

nasological

nasologist

nasology

nasomalar

nasoorbital

<hr> وابسته بکام و بینى، حنکى انفى

وابسته بکام و بینى، حنکى انفى

nasopalatal

nasopalatine

nasopharyngeal

nasopharyngeal leishmaniasis

nasopharyngitis

<hr> (کالبد شناسی) بینی و حلق، بینی - گلویی، بینی گلویی

(کالبد شناسی) بینی و حلق، بینی - گلویی، بینی گلویی

nasopharynx

nasoprognathic

nasoprognathism

nasorostral

nasoscope

nasoseptal

nasosinuitis

nasosinusitis

nasosubnasal

nasotracheal tube

nasoturbinal

nasrol

<hr> ورزش : روش شرط بندى در بازى غیررسمى گلف

ورزش : روش شرط بندى در بازى غیررسمى گلف

nassau

nassellaria

<hr> جمال عبدالناصر (رئیس جمهور مصر)

جمال عبدالناصر (رئیس جمهور مصر)

nasser

nassidae

nassology

nast

nastaliq

<hr> (گیاه شناسی) تنجشی <hr> nastic_ پسوند: تنجشی، تنجش [epinastic و hyponastic]

(گیاه شناسی) تنجشی nastic_ پسوند: تنجشی، تنجش [epinastic و hyponastic]

nastic

nastier

nastiest

nastika

<hr> بطور بد یا نفرت انگیز - بطور ناپاک - بزشتی - بطور تهوع آور

بطور بد یا نفرت انگیز - بطور ناپاک - بزشتی - بطور تهوع آور

nastily

<hr> ناپاکی - کثافت - نفرت انگیزی - بدی - زشتی - تهوع آوری

ناپاکی - کثافت - نفرت انگیزی - بدی - زشتی - تهوع آوری

nastiness

<hr> معنی : گل لادن <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) لادن (گل های جنس tropaeolum از تیره ی tropaeolaceae - دولپه ای و از راسته ی geraniales)، گل لادن majus tropaeolum

معنی : گل لادن معانی دیگر : (گیاه شناسی) لادن (گل های جنس tropaeolum از تیره ی tropaeolaceae - دولپه ای و از راسته ی geraniales)، گل لادن majus tropaeolum

nasturtium

nasturtium family

nasturtiums

<hr> معنی : زشت، زننده، کثیف، کریه، نامطبوع، تند و زننده <hr> معانی دیگر : (بسیار) کثیف، ناپاک، ملوث، هرزه، تهوع آور، بدبو، بدمزه، بیزارکننده، (بسیار) بد، ناخوشایند، شاق، بدجنس، نابکار، بدقلق، تندخو، بدخلق، بد اخلاق، خشم آلود، پرآزار، پر درد، پردردسر، مشقت بار، جانفرسا، سخت، ناگوار، کریه <hr> nasty _ پسوند: (گیاه شناسی) تنجشی، تنجش [epinasty]

معنی : زشت، زننده، کثیف، کریه، نامطبوع، تند و زننده معانی دیگر : (بسیار) کثیف، ناپاک، ملوث، هرزه، تهوع آور، بدبو، بدمزه، بیزارکننده، (بسیار) بد، ناخوشایند، شاق، بدجنس، نابکار، بدقلق، تندخو، بدخلق، بد اخلاق، خشم آلود، پرآزار، پر درد، پردردسر، مشقت بار، جانفرسا، سخت، ناگوار، کریه nasty _ پسوند: (گیاه 

واژه های حرف "n" - انگلیسی به فارسی