انگلیسی به فارسی

<hr> معنی : رنگ روغنی، روغن مخصوص نقاشی <hr> معانی دیگر : رنگ روغنی

معنی : رنگ روغنی، روغن مخصوص نقاشی معانی دیگر : رنگ روغنی

oil colour

oil company

oil conservation

<hr> حوزه ی نفتی، میدان نفتی، منطقه ی نفت خیز، کان نفت، زمین نفت خیز

حوزه ی نفتی، میدان نفتی، منطقه ی نفت خیز، کان نفت، زمین نفت خیز

oil field

oil filter

oil fired

oil future

oil gland

oil heater

oil industry

oil lamp

oil meal

oil nut

oil of cloves

oil of turpentine

oil of vitriol

oil of wintergreen

<hr> معنی : رنگ روغنی <hr> معانی دیگر : رنگ روغنی

معنی : رنگ روغنی معانی دیگر : رنگ روغنی

oil paint

oil painter

<hr> نقاشی رنگ و روغن، نقاشی بارنگ، روغنی

نقاشی رنگ و روغن، نقاشی بارنگ، روغنی

oil painting

<hr> (گیاه شناسی) نخل روغنی (درخت حاره ای و بومی افریقا به نام elaeis guineensis که از تخم آن روغن نخل زیتون می گیرند)

(گیاه شناسی) نخل روغنی (درخت حاره ای و بومی افریقا به نام elaeis guineensis که از تخم آن روغن نخل زیتون می گیرند)

oil palm

<hr> (اتومبیل و غیره) کارتل، تشتک روغن، کارتر پایین

(اتومبیل و غیره) کارتل، تشتک روغن، کارتر پایین

oil pan

oil pressure

oil production

oil pump

<hr> سکوی نفتی، سکوی حفاری چاه نفت و استخراج

سکوی نفتی، سکوی حفاری چاه نفت و استخراج

oil rig

oil rigger

oil shale

<hr> لکه ی نفت (شناور روی آب دریا یا رودخانه)، نفت شناور

لکه ی نفت (شناور روی آب دریا یا رودخانه)، نفت شناور

oil slick

oil stain

oil tanker

oil well

oil-bearing

oil-fired

oil-industry analyst

oil-soluble

oilberries

oilberry

oilbird

oilbirds

oilcake

oilcamp

oilcamps

oilcan

oilcans

oilcase

<hr> معنی : پارچه مشمع <hr> معانی دیگر : پارچه ی مشمع، پارچه ی شمعی، پارچه ی مشماعی، پارچه برزنت، مشمع، پارچه مشمعی

معنی : پارچه مشمع معانی دیگر : پارچه ی مشمع، پارچه ی شمعی، پارچه ی مشماعی، پارچه برزنت، مشمع، پارچه مشمعی

واژه های حرف "o" - انگلیسی به فارسی