انگلیسی به فارسی

virusoid

virustatic

<hr> معنی : قوت، قدرت، نیرو، پیچ، زور <hr> معانی دیگر : (لاتین) زور، مخفف:

معنی : قوت، قدرت، نیرو، پیچ، زور معانی دیگر : (لاتین) زور، مخفف:

<hr> روبرو، مقابل، شخص روبرو، درمقابل، باهم

روبرو، مقابل، شخص روبرو، درمقابل، باهم

vis a vis

<hr> کار خدا، مشیت الهی (act of god هم می گویند)

کار خدا، مشیت الهی (act of god هم می گویند)

vis major

vis-a-vis

vis-à-vis

<hr> معنی : ویزا، روادید، روادید گذرنامه، ویزا دادن <hr> معانی دیگر : ویزا زدن (به گذرنامه)، روادید دادن

معنی : ویزا، روادید، روادید گذرنامه، ویزا دادن معانی دیگر : ویزا زدن (به گذرنامه)، روادید دادن

visa

visaed

<hr> معنی : سیما، نما، منظر، صورت، رخ، چهره، رو، رخسار <hr> معانی دیگر : قیافه، دیم، لچ، ظاهر، جنبه، لقا

معنی : سیما، نما، منظر، صورت، رخ، چهره، رو، رخسار معانی دیگر : قیافه، دیم، لچ، ظاهر، جنبه، لقا

visage

visages

visagraph

visaing

visakhapatnam

visalia

visammin

visard

visards

visarga

visaya

visayan

visayas

visc

viscacha

viscachas

<hr> معنی : اندرونه، احشا، دل وروده و جگر و امثال ان <hr> معانی دیگر : امعا و احشا، آگنه

معنی : اندرونه، احشا، دل وروده و جگر و امثال ان معانی دیگر : امعا و احشا، آگنه

viscera

<hr> معنی : احشایی <hr> معانی دیگر : فطری، غریزی، ویری، سرشتی، از ته دل، با تمام وجود، درونی، وابسته به امعا و احشا، اندرونه ای، آگنه ای، احشائی، اندرونی

معنی : احشایی معانی دیگر : فطری، غریزی، ویری، سرشتی، از ته دل، با تمام وجود، درونی، وابسته به امعا و احشا، اندرونه ای، آگنه ای، احشائی، اندرونی

visceral

visceral cleft

visceral leishmaniasis

visceral pericardium

visceral pleura

visceralgia

viscerally

visceripericardial

viscerogenic

visceromotor

visceroparietal

visceroperitioneal

visceropleural

viscerosomatic

viscerotomy

viscerotonic

viscerotrophic

viscerotropic

viscerous

<hr> معنی : چسبنده، چسبناک، غلیظ وشیره مانند <hr> معانی دیگر : پوشیده از ماده ی چسبناک، چسب پوش، لزج، دوسنده (رجوع شود به: viscous)

معنی : چسبنده، چسبناک، غلیظ وشیره مانند معانی دیگر : پوشیده از ماده ی چسبناک، چسب پوش، لزج، دوسنده (رجوع شود به: viscous)

واژه های حرف "v" - انگلیسی به فارسی