صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "گ" - فارسی به انگلیسی
گشنگیری نشده
گشنی
گشنیدن
گشنیده
گشنیز
گشنیز (ورق)
گشنیز (گیاه شناسی)
گشوارک
گشودن
گشودن با کوشش (عامیانه)
گشودن بشکه
گشودن بند از مفصل
گشودن به روی همه
گشودن سوراخ بطری
گشودن شهر و قلعه
گشودن لوله
گشودن و پاک کردن و پرکردن کانال ریشه (دندان پزشکی)
گشودن چفت در
گشودن گره
گشودن گره طناب
گشودناپذیر
گشودنی
گشودنی (رویه میز و غیره)
گشوده
گشوده شدنی
گشوده کامل
گشودگی
گـاومشک (جانورشناسی)
گفت
گفت شناسی (دستور زبان - زبان شناسی)
گفت نمی آیم
گفت و شنود
گفت و شنود کردن
گفت و شنودگر
گفت و شنید
گفت وشنود
گفتا
گفتار
گفتار بطنی
گفتار حاکی از رضایت
گفتار مبهم
گفتار مستقیم
گفتارقالبی
گفتاره
گفتاری
گفتمان
گفتمان پذیر
گفتمان کردن
بیشتر