صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ی" - فارسی به انگلیسی
یک وری شدگی
یک وری شدگی ناگهان
یک وری نگاه کردن
یک وری کردن
یک وعده مشروب الکلی (خودمانی)
یک وعده مشروب الکلی (عامیانه)
یک وقتی
یک پارچه
یک پارچه شدن
یک پانزدهم
یک پایش شل است
یک پر
یک پنجاهم
یک پنجم
یک پنجم گالن در سنجش آبگونه
یک پنی (عامیانه)
یک پهلو
یک چرخه
یک چشم
یک چشمه
یک چشمی
یک چند
یک چندی
یک چهاردهم
یک چهارم
یک چهارم دلار
یک چهارم دلار (عامیانه)
یک چهارم لاشه
یک چهارم کردن
یک چهلم
یک چکش به نعل و یک چکش به میخ زنی
یک کاره
یک کاسه
یک کاسه شدن
یک کاسه کردن
یک کسی
یک کفه ای (جانورشناسی)
یک کلام
یک کمی
یک گروه کارگر زیر نظر یک سرکارگر
یک گل آتش
یک گلوله تفنگ
یک یا چند فاصله به عقب رفتن در ماشین تحریر
یک یازدهم
یک یک
یکا
یکا (ریاضی)
یکا (ریاضیات)
بیشتر