پیشنهاد کاربران

ceased

ceased to exist

<hr> معنی : پیوسته، دائمی <hr> معانی دیگر : مداوم، بی وقفه، پایسته، همواره، یک بند

معنی : پیوسته، دائمی معانی دیگر : مداوم، بی وقفه، پایسته، همواره، یک بند

ceaseless

ceaselessly

ceases

ceasing

cea�era

cecal

cecitourism

cecocolic

cecopexy

cecotrope

<hr> (کالبد شناسی) روده ی کور، روده ی اعور، رودگان میانین، بستک، سکوم، روده کور، اعور

(کالبد شناسی) روده ی کور، روده ی اعور، رودگان میانین، بستک، سکوم، روده کور، اعور

cecum

cedant

<hr> معنی : رنگ قرمز مایل به زرد، سدر، سرو، چوب سرو، سروازاد <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی)، سرو آزاد (گونه های جنس cedrus از خانواده ی کاج ها)، سدر لبنانی (cedrus libani)، ناژو (lebanon cedar of هم می گویند)، (نزد عوام) انواع درختان سرو مانند، چوب سدر (که محکم و خوشبو است)، رجوع شود به: spanish cedar

معنی : رنگ قرمز مایل به زرد، سدر، سرو، چوب سرو، سروازاد معانی دیگر : (گیاه شناسی)، سرو آزاد (گونه های جنس cedrus از خانواده ی کاج ها)، سدر لبنانی (cedrus libani)، ناژو (lebanon cedar of هم می گویند)، (نزد عوام) انواع درختان سرو مانند، چوب سدر (که محکم و خوشبو است)، رجوع شود به: spanish cedar

cedar

cedarwood

cedaw

cedent

cedex

cedrate

ceeport

cefr

ceilidh

<hr> معنی : سقف، حد پرواز، پوشش یا اندود داخلی سقف <hr> معانی دیگر : سقف (بخش درونی طاق)، (قیمت ها و مالیات و سایر امور مالی) حداکثر، بیشینه، تارک، (هواپیمایی) آسمانه، سقف پرواز، ارتفاع ابر، آسمانه ی پرواز، آسمانه ی ابر، ابر آسمان

معنی : سقف، حد پرواز، پوشش یا اندود داخلی سقف معانی دیگر : سقف (بخش درونی طاق)، (قیمت ها و مالیات و سایر امور مالی) حداکثر، بیشینه، تارک، (هواپیمایی) آسمانه، سقف پرواز، ارتفاع ابر، آسمانه ی پرواز، آسمانه ی ابر، ابر آسمان

ceiling

ceiling balloon

ceiling effect

ceiling fan

ceiling finish

ceiling pocket

ceilogram

<hr> (هواپیمایی - هواشناسی) دستگاه سنجش فرازی (ارتفاع) آسمانه ی ابر، آسمانه سنج، ارتفاع سنج، ارتفاع سنج ابر

(هواپیمایی - هواشناسی) دستگاه سنجش فرازی (ارتفاع) آسمانه ی ابر، آسمانه سنج، ارتفاع سنج، ارتفاع سنج ابر

ceilometer

cel animation

celasteraceae

celasun

<hr> cele_ پسوند:، غده، قری [cystocele]

cele_ پسوند:، غده، قری [cystocele]

cele

celebirity

celebirity endorsement

<hr> معنی : برگذار کننده <hr> معانی دیگر : (در مراسم مذهبی) برگزار کننده، پیشنماز

معنی : برگذار کننده معانی دیگر : (در مراسم مذهبی) برگزار کننده، پیشنماز

celebrant

<hr> معنی : علم کردن، تقدیس کردن، جشن گرفتن، تجلیل کردن، عیدگرفتن، ایین نگاهداشتن <hr> معانی دیگر : (رسما مراسمی را) برگزار کردن، بزم گرفتن، سور برپا کردن، بزرگداشتن، بزرگداشت کردن، ایین جشن یاعیدی را نگاه داشتن

معنی : علم کردن، تقدیس کردن، جشن گرفتن، تجلیل کردن، عیدگرفتن، ایین نگاهداشتن معانی دیگر : (رسما مراسمی را) برگزار کردن، بزم گرفتن، سور برپا کردن، بزرگداشتن، بزرگداشت کردن، ایین جشن یاعیدی را نگاه داشتن

واژه های حرف "c" - پیشنهاد کاربران