eyes

eyes are bigger than one stomach

eyes are shining with delight

eyes expression darkens

eyes light up

eyes like deer

eyes met

eyes on the prize

eyes on the road

eyes stung

<hr> معنی : بینایی، دید، بینش <hr> معانی دیگر : قوه ی باصره، مراقبت

معنی : بینایی، دید، بینش معانی دیگر : قوه ی باصره، مراقبت

eyesight

eyesight loss

<hr> معنی : چشم درد، چیز بدنما، مایه نفرت <hr> معانی دیگر : منظره ی زشت، زننده، بدنما، چشم آزار، آزار دهنده ی چشم (از شدت زشتی)

معنی : چشم درد، چیز بدنما، مایه نفرت معانی دیگر : منظره ی زشت، زننده، بدنما، چشم آزار، آزار دهنده ی چشم (از شدت زشتی)

eyesore

<hr> معنی : خستگی چشم، فشار باصره <hr> معانی دیگر : خستگی چشم (در اثر کار زیاد یا نور کم یا نقص بینایی)، چشم کوفتگی

معنی : خستگی چشم، فشار باصره معانی دیگر : خستگی چشم (در اثر کار زیاد یا نور کم یا نقص بینایی)، چشم کوفتگی

eyestrain

eyeteeth

<hr> معنی : دندان ناب، چیز پرارزش <hr> معانی دیگر : (کالبد شناسی) دندان نیش بالا، دندان ناب انیاب، ناب، دندان خنده

معنی : دندان ناب، چیز پرارزش معانی دیگر : (کالبد شناسی) دندان نیش بالا، دندان ناب انیاب، ناب، دندان خنده

eyetooth

eyewall

eyewear

<hr> معنی : شاهد عینی، گواهخوددیده، گواهی مستقیم، گواهی چشمی، شاهد برای العین <hr> معانی دیگر : کسی که در دادگاه مشاهدات خود را گواهی می دهد، شاهد عینى قانون ـ فقه : شاهدى که بر مبناى مشاهداتش شهادت بدهد

معنی : شاهد عینی، گواهخوددیده، گواهی مستقیم، گواهی چشمی، شاهد برای العین معانی دیگر : کسی که در دادگاه مشاهدات خود را گواهی می دهد، شاهد عینى قانون ـ فقه : شاهدى که بر مبناى مشاهداتش شهادت بدهد

eyewitness

eyewitness identification eye witness identification

eyhausted

<hr> معنی : هوایی، اشیانهء مرتفع، خانهء مرتفع <hr> معانی دیگر : =aerie

معنی : هوایی، اشیانهء مرتفع، خانهء مرتفع معانی دیگر : =aerie

eyrie

eyup

<hr> مخفف: (انجیل)، حزقیال (eze و ezek هم می نویسند)

مخفف: (انجیل)، حزقیال (eze و ezek هم می نویسند)

<hr> اسم خاص مذکر (مخفف آن: zeke)، حزقیل نام یکی ازپیغمبران یهود

اسم خاص مذکر (مخفف آن: zeke)، حزقیل نام یکی ازپیغمبران یهود

ezekiel

ezetimibe

<hr> اسم خاص مذکر، (انجیل) عزرا (پیامبر و اصلاحگر مذهبی یهود در قرن پنجم پیش از میلاد)، عزیر، عزرا نام یکی ازپیغمبران یهود

اسم خاص مذکر، (انجیل) عزرا (پیامبر و اصلاحگر مذهبی یهود در قرن پنجم پیش از میلاد)، عزیر، عزرا نام یکی ازپیغمبران یهود

واژه های حرف "e" - پیشنهاد کاربران