moviegoers

moviegoing

moviemaker

moviemaking

<hr> تصویرهای متحرک، شکل های سینما

تصویرهای متحرک، شکل های سینما

movies

<hr> معنی : محرک، متحرک، سیار، سایر <hr> معانی دیگر : در حال حرکت، گردان، جنبنده، گردنده، احساس انگیز، متاثر کننده، ترحم انگیز، سوزناک، وابسته به وسیله ی نقلیه ی در حال حرکت، جنبان، به حرکت آور، جنب زا، گردان گر، محرکه، تکان دهنده، موثر

معنی : محرک، متحرک، سیار، سایر معانی دیگر : در حال حرکت، گردان، جنبنده، گردنده، احساس انگیز، متاثر کننده، ترحم انگیز، سوزناک، وابسته به وسیله ی نقلیه ی در حال حرکت، جنبان، به حرکت آور، جنب زا، گردان گر، محرکه، تکان دهنده، موثر

moving

moving along

moving aside

moving at a snail’s pace

moving away

moving block

moving boxes

moving cluster

moving cluster method

moving cluster parallax

moving company

moving day

moving dead

moving film

moving heaven and earth

moving horizon

moving house

moving medium

moving on

moving on up

moving performance

moving picture experts group

<hr> تصویرهای متخرک، تصویرهای جنبنده، سینما

تصویرهای متخرک، تصویرهای جنبنده، سینما

moving pictures

moving sale

moving source method

moving target

moving target indicator

moving the goalpost

moving truck

moving van

movingly

movingwalkway

<hr> معنی : توده یونجه یا کاه، علف چیدن، چمن را زدن، چیدن <hr> معانی دیگر : (گندم و چمن و غیره را با داس یا چمنزن بریدن) درودن، لاتیدن، زدن (با چمنزن)، (با: down) قتل عام کردن، (انسان ها را) درو کردن، توده ی کاه یا علف خشک (به ویژه در انبار)، کاه انباشت، (قدیمی) رجوع شود به: grimace

معنی : توده یونجه یا کاه، علف چیدن، چمن را زدن، چیدن معانی دیگر : (گندم و چمن و غیره را با داس یا چمنزن بریدن) درودن، لاتیدن، زدن (با چمنزن)، (با: down) قتل عام کردن، (انسان ها را) درو کردن، توده ی کاه یا علف خشک (به ویژه در انبار)، کاه انباشت، (قدیمی) رجوع شود به: grimace

mow down

<hr> معنی : علف چین، ماشین چمن زنی <hr> معانی دیگر : مسخره، شو

معنی : علف چین، ماشین چمن زنی معانی دیگر : مسخره، شو

mower

mower binder

mowgli

mowimax

mowing over

mowixi

mowkish

mown

<hr> سوزاندن موکسا روی پوست بدن (به منظور درمان)

سوزاندن موکسا روی پوست بدن (به منظور درمان)

moxibustion

پیشنهاد کاربران

واژه های حرف "m" - پیشنهاد کاربران