off of work

off one's own bat

<hr> (خودمانی) دیوانه، خل

off one's rocker

off peak

off peak hour

off peak hours

off peak time

off plan

off premise

off premises

off premises catering service

off price retailer

off puting

<hr> (انگلیس) ناراحت کننده،دل سرد کننده،حواس پرت کننده،نگران کننده

(انگلیس) ناراحت کننده،دل سرد کننده،حواس پرت کننده،نگران کننده

off putting

<hr> راهی که از جاده ی اصلی منشعب می شود،راه خروجی

راهی که از جاده ی اصلی منشعب می شود،راه خروجی

off ramp

off rhythm

<hr> (وابسته به برخی وسایط نقلیه که راندن آنها در خیابان ها و جادها مجاز نیست مانند دوچرخه ی خردسالان و غیره) برون راهی

(وابسته به برخی وسایط نقلیه که راندن آنها در خیابان ها و جادها مجاز نیست مانند دوچرخه ی خردسالان و غیره) برون راهی

off road

off road parking

off road path

off route time

off saw size

off school

off screen

<hr> خارج از فصل بخصوص، (کرایه ی هتل و هواپیماو غیره) خارج از فصل،در دوران کسادی،ارزان تر از معمول،در دوران کم کاری، وابسته به این دوران

خارج از فصل بخصوص، (کرایه ی هتل و هواپیماو غیره) خارج از فصل،در دوران کسادی،ارزان تر از معمول،در دوران کم کاری، وابسته به این دوران

off season

off shore financial centres

off shore wind

off shoulder

off sick

off site

off site data

off site reporting

off sites

off somebody trolley

off stage

off station

off street terminal

off take contract

off takers

off task

off the

<hr> (رادیو و تلویزیون) خاموش، وقفه در پخش

(رادیو و تلویزیون) خاموش، وقفه در پخش

off the air

off the ball

off the bat

off the beach

off the beaten path

<hr> 1- جدا از دیگران، فرد، غیر معمولی، بیراهه 2- بدیع، ناآشنا، نوآورده

1- جدا از دیگران، فرد، غیر معمولی، بیراهه 2- بدیع، ناآشنا، نوآورده

واژه های حرف "o" - پیشنهاد کاربران