<hr> معنی : وابسته به هستیشناسی <hr> معانی دیگر : وابسته به هستی شناسی

معنی : وابسته به هستیشناسی معانی دیگر : وابسته به هستی شناسی

ontological

ontological dependence

ontological explanation

ontological metaphor

ontological priority

ontological relation

ontologically

<hr> معنی : هستیشناسی، علم موجودات <hr> معانی دیگر : (بخشی از فلسفه که با وجود واقعیت و ماده ی اصلی سر و کار دارد) بود شناسی، هستش شناسی

معنی : هستیشناسی، علم موجودات معانی دیگر : (بخشی از فلسفه که با وجود واقعیت و ماده ی اصلی سر و کار دارد) بود شناسی، هستش شناسی

ontology

ontology ventilation sentiment

<hr> معنی : بار، تعهد <hr> معانی دیگر : وظیفه، بار (مسئولیت)، تقصیر، گناهکاری، رجوع شود به: burden of proof، مسئولیت

معنی : بار، تعهد معانی دیگر : وظیفه، بار (مسئولیت)، تقصیر، گناهکاری، رجوع شود به: burden of proof، مسئولیت

onus

onus pro tandi

<hr> معنی : بجلو، بجلو، بسوی جلو، به جلو، به پیش <hr> معانی دیگر : (به) پیش، پیش سوی (زمان یامکان)، به بعد، پیش رو، پیش رونده، رو به جلو (onwards هم می نویسند)

معنی : بجلو، بجلو، بسوی جلو، به جلو، به پیش معانی دیگر : (به) پیش، پیش سوی (زمان یامکان)، به بعد، پیش رو، پیش رونده، رو به جلو (onwards هم می نویسند)

onward

onwards

onychectomy

onychia

onychomycosis

<hr> روانشناسى : ناخن خایى

onychophagia

onychophagy

onychophora

onychoschizia

onykocyanosis

onymous

onymove

onyology

<hr> معنی : عقیق، عقیق سلیمانی، عقیق رنگارنگ، سنگ جزع، تاریکی پایین قرنیه <hr> معانی دیگر : (گوهر شناسی) سنگ باباقوری، سنگ سلیمانی (نوعی عقیق که رده های رنگین دارد)، سنگ باباقوری، طب تاریکی پایین قرنیه

معنی : عقیق، عقیق سلیمانی، عقیق رنگارنگ، سنگ جزع، تاریکی پایین قرنیه معانی دیگر : (گوهر شناسی) سنگ باباقوری، سنگ سلیمانی (نوعی عقیق که رده های رنگین دارد)، سنگ باباقوری، طب تاریکی پایین قرنیه

onyx

on–load tap changer faults

oo languages

oo programming

oocyst

<hr> (رویان شناسی) تخمک - یاخته

(رویان شناسی) تخمک - یاخته

oocyte

oocyte cryopreservation

oocyte yield

<hr> سلول جنسی ماده، یاخته جنسی ماده

سلول جنسی ماده، یاخته جنسی ماده

oogamete

oogamy

<hr> (زیست شناسی) تخمک زایی، تشکیل و تکامل تخم

(زیست شناسی) تخمک زایی، تشکیل و تکامل تخم

oogenesis

oogonial

<hr> (زیست شناسی) تخمک ساز، تخمک زا، درقارچها و خزه ها عضو مادگی

(زیست شناسی) تخمک ساز، تخمک زا، درقارچها و خزه ها عضو مادگی

oogonium

oohzone

ooji

oolemma

oolitic crystals

ooma

<hr> معنی : دلربایی <hr> معانی دیگر : (امریکا- خودمانی)، جاذبه ی جنسی، شهوت انگیزی، چاذبه شخصی

معنی : دلربایی معانی دیگر : (امریکا- خودمانی)، جاذبه ی جنسی، شهوت انگیزی، چاذبه شخصی

واژه های حرف "o" - پیشنهاد کاربران