particable

<hr> معنی : شریک، سهیم، همراه، شرکت کننده، انباز <hr> معانی دیگر : همباشگر

معنی : شریک، سهیم، همراه، شرکت کننده، انباز معانی دیگر : همباشگر

participant

participant enrichment

participant observation

participant role

participante

participants

participat

<hr> معنی : دخالت کردن، اشتراک داشتن، شریک شدن، شرکت کردن، مشارکت کردن، سهیم شدن <hr> معانی دیگر : همباش شدن، (نادر) دارا بودن، سهیم بودن یا شدن، سهم بردن، انباز شدن

معنی : دخالت کردن، اشتراک داشتن، شریک شدن، شرکت کردن، مشارکت کردن، سهیم شدن معانی دیگر : همباش شدن، (نادر) دارا بودن، سهیم بودن یا شدن، سهم بردن، انباز شدن

participate

participate in

participate in a crime

participate in a online course

participate in an on online course

participate in an onlain course

participate in an onlin course

participate in an online cours

participate in an online course

participated

participated in

participates

<hr> معنی : شرکت کننده <hr> معانی دیگر : شرکت کننده

معنی : شرکت کننده معانی دیگر : شرکت کننده

participating

participating stock

participating unit

<hr> مشارکت، مداخله، شرکت کردن

مشارکت، مداخله، شرکت کردن

participation

participation in

participation mystique

participator

participators

participatory

participatory action research

participatory democracy

participatory forestry

participatory gis

participile

<hr> معنی : وجه وصفی، وجه وصفی معلوم، وجه وصفی مجهول، صفت مفعولی <hr> معانی دیگر : (دستور زبان) وجه وصفی، صفت فعلی

معنی : وجه وصفی، وجه وصفی معلوم، وجه وصفی مجهول، صفت مفعولی معانی دیگر : (دستور زبان) وجه وصفی، صفت فعلی

participle

participles

<hr> معنی : ذره، لفظ، حرف، خرده، ریزه <hr> معانی دیگر : ریزک، ریزچه، فروهر، خش، خردیزه، پاریزه

معنی : ذره، لفظ، حرف، خرده، ریزه معانی دیگر : ریزک، ریزچه، فروهر، خش، خردیزه، پاریزه

particle

particle accelerator

<hr> (تخته ای که از خرده چوب و خاک اره درست شده ) تخته ی خرده چوب

(تخته ای که از خرده چوب و خاک اره درست شده ) تخته ی خرده چوب

particle board

particle detector

particle filter

particle filters

particle in cell

<hr> (بخشی از فیزیک که با ذرات اتمی و کارمایه ی آنها سروکار دارد) فیزیک ذرات اتمی، ریزچه فیزیک، فیزیک ذرات

(بخشی از فیزیک که با ذرات اتمی و کارمایه ی آنها سروکار دارد) فیزیک ذرات اتمی، ریزچه فیزیک، فیزیک ذرات

واژه های حرف "p" - پیشنهاد کاربران