preparatory course

preparatory cutting

<hr> دبیرستان آمادگی (برای آماده سازی جهت ورود به دانشگاه)

دبیرستان آمادگی (برای آماده سازی جهت ورود به دانشگاه)

preparatory school

<hr> معنی : مجهز کردن، اماده کردن، ساختن، تعبیه کردن، مستعد کردن، فراهم نمودن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، پستاکردن، تمهید کردن <hr> معانی دیگر : آماده کردن یا شدن، حاضر کردن یا شدن، مهیا کردن یا شدن، بسیجیدن، آمادن، عادت دادن، پذیرا کردن، دارای آمادگی کردن (فکرا یا روحا)، پیش فراهم کردن، سازمند کردن، تیار کردن، کارساختن، (طبق فرمول یا نقشه) ترکیب کردن، تهیه کردن، درست کردن

معنی : مجهز کردن، اماده کردن، ساختن، تعبیه کردن، مستعد کردن، فراهم نمودن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، پستاکردن، تمهید کردن معانی دیگر : آماده کردن یا شدن، حاضر کردن یا شدن، مهیا کردن یا شدن، بسیجیدن، آمادن، عادت دادن، پذیرا کردن، دارای آمادگی کردن (فکرا یا روحا)، پیش فراهم کردن، سازمند کردن، 

prepare

<hr> زمینه را (برای چیزی) فراهم کردن

زمینه را (برای چیزی) فراهم کردن

prepare the ground

prepare the table for a meal

prepare to

<hr> معنی : مستعد، فراهم، مهیا

معنی : مستعد، فراهم، مهیا

prepared

prepared by

prepared food

prepared piano

prepared with

<hr> معنی : امادگی، پستابودن، روبراهی <hr> معانی دیگر : آمادگی، آمایش، بسیج، فراهمی، تیاری، سازمندی

معنی : امادگی، پستابودن، روبراهی معانی دیگر : آمادگی، آمایش، بسیج، فراهمی، تیاری، سازمندی

preparedness

preparer

preparers

prepares

preparing

preparing food

preparing project overall plan

preparing project planning policy

preparing project policy

preparing sim card

preparing the financial statement

preparing update

prepartion

prepartum

prepayment of postage

prepayments

prepcom

prepend

prependicular

prepering

preperiod

prepesition

prepetrator

prepetual invigoration

prepetually

prepheral

prepheral scotoma

preplan

preplanting herbicide

preplexit

prepolar

prepolitical order

prepoly

prepolymer

<hr> معنی : مزیت، برتری <hr> معانی دیگر : فضیلت، فزونی، سنگین تری

معنی : مزیت، برتری معانی دیگر : فضیلت، فزونی، سنگین تری

preponderance

preponderance of the evidence

پیشنهاد کاربران

واژه های حرف "p" - پیشنهاد کاربران