re encryption mixnet

re engage

<hr> قانون ـ فقه : اعاده تصرف علوم هوایى : ورود

قانون ـ فقه : اعاده تصرف علوم هوایى : ورود

re entry

<hr> علوم هوایى : نوعى رسانگرهاى فضایى که براى ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانى مسیر خود طراحى شده اند

علوم هوایى : نوعى رسانگرهاى فضایى که براى ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانى مسیر خود طراحى شده اند

re entry vehicle

re establishing shot

<hr> باز پرسی دوم باره، استنطاق مجدد، امتحان دوم باره

باز پرسی دوم باره، استنطاق مجدد، امتحان دوم باره

re examination

re exposed

re gift

re habilita tion

re home

re keying

re leveraging

re offend

re order inventory process

re save

re sequenced

re stablished

re telling

re thinking

re wetting

<hr> معنی : باز در آشامیدن، دوباره مکیدن و جذب کردن <hr> معانی دیگر : باز در اشامیدن

معنی : باز در آشامیدن، دوباره مکیدن و جذب کردن معانی دیگر : باز در اشامیدن

reabsorb

reabsorbs

reabsorption

reabus sic stantibus

reaccord

<hr> معنی : حصول، کشش، حیطه، رسایی، برد، رسیدن به، نائل شدن، نائل شدن به <hr> معانی دیگر : رسیدن، بالغ شدن بر، (با تلفن و غیره) تماس گرفتن، دسترسی داشتن، (دست و غیره را) دراز کردن، رساندن، توسعه داشتن، ادامه داشتن، برداشتن، پراندن، زدن، دست یافتن، نایل شدن، (سر میز غذاخوری و غیره) رد کردن، دادن، دست بردن به طرف (چیزی)، گسترش، دامنه، رسش، رسانش، دستیابی، (کشتیرانی) باد عمود بر کشتی، باد پهلو، پهلوباد، با پهلو باد حرکت کردن

معنی : حصول، کشش، حیطه، رسایی، برد، رسیدن به، نائل شدن، نائل شدن به معانی دیگر : رسیدن، بالغ شدن بر، (با تلفن و غیره) تماس گرفتن، دسترسی داشتن، (دست و غیره را) دراز کردن، رساندن، توسعه داشتن، ادامه داشتن، برداشتن، پراندن، زدن، دست یافتن، نایل شدن، (سر میز غذاخوری و غیره) رد کردن، دادن، دست بردن به ط

واژه های حرف "r" - پیشنهاد کاربران