پیشنهاد کاربران

vertice

<hr> معنی : رئوس، تارکها <hr> معانی دیگر : جمع واژه ی: vertex

معنی : رئوس، تارکها معانی دیگر : جمع واژه ی: vertex

vertices

<hr> (گیاه شناسی) فراهم گرزن

(گیاه شناسی) فراهم گرزن

verticillaster

<hr> معنی : پیچیده، چتری، حلقه شده <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) فراهمه دار، فراهمه آذین (verticillated هم می گویند)

معنی : پیچیده، چتری، حلقه شده معانی دیگر : (گیاه شناسی) فراهمه دار، فراهمه آذین (verticillated هم می گویند)

verticillate

<hr> معنی : دوران، سرگیجه، دوار سر، چرخش بدور <hr> معانی دیگر : (پزشکی) سرگیجه، سرچرخی، سرگشت

معنی : دوران، سرگیجه، دوار سر، چرخش بدور معانی دیگر : (پزشکی) سرگیجه، سرچرخی، سرگشت

vertigo

vertion

vertiplane

verttinsky

verucate processes

<hr> معنی : گل شاه پسند، گل ماهور <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) گل شاه پسند (به ویژه شاه پسند اروپایی: verbena officinalis و گونه های شاه پسند امریکایی)

معنی : گل شاه پسند، گل ماهور معانی دیگر : (گیاه شناسی) گل شاه پسند (به ویژه شاه پسند اروپایی: verbena officinalis و گونه های شاه پسند امریکایی)

vervain

<hr> معنی : زنده دلی، استعداد، حرارت، سبک روحی، ذوق <hr> معانی دیگر : شور، شور و شعف، چستی، اشتیاق، شوق، نیازش، پویایی

معنی : زنده دلی، استعداد، حرارت، سبک روحی، ذوق معانی دیگر : شور، شور و شعف، چستی، اشتیاق، شوق، نیازش، پویایی

verve

vervloekte

verwaltung

<hr> معنی : واقعی، حتمی، همان، چندان، زیاد، بسی، خیلی، بسیار <hr> معانی دیگر : کاملا، درست، عینا، درست همان، عینا همان، خود، (برای تاکید یا تشدید به کار می رود) هم، حتی، صرف، حتی ... هم، - ترین، فراوان، فعلی، خودان

معنی : واقعی، حتمی، همان، چندان، زیاد، بسی، خیلی، بسیار معانی دیگر : کاملا، درست، عینا، درست همان، عینا همان، خود، (برای تاکید یا تشدید به کار می رود) هم، حتی، صرف، حتی ... هم، - ترین، فراوان، فعلی، خودان

very

very brave

very broadly oblong

very clean

very close

very cold

very cool

very dangerous

very day

very deeply ovoid

very depressed oblong

very detailed

very difficult

very effective

very elegant

very fast

very few

very first

very fitting

very friendly

<hr> معنی : خیلی خوب، خیلی خوب <hr> معانی دیگر : بسیارخوب

معنی : خیلی خوب، خیلی خوب معانی دیگر : بسیارخوب

very good

very helpful

very high bit rate digital subscriber line

<hr> (موج رادیویی با تواتر 30 تا 300 کیلوهرتس) بسیار پربسامد

(موج رادیویی با تواتر 30 تا 300 کیلوهرتس) بسیار پربسامد

واژه های حرف "v" - پیشنهاد کاربران