پیشنهاد کاربران

volume catering

volume discount

volume expansively

volume flow

volume fraction

volume industry

volume label

volume number

volume regulation

volume table

volume weighted

volumes

<hr> گنجی، حجمی، وابسته به اندازه گیری حجم

گنجی، حجمی، وابسته به اندازه گیری حجم

volumetric

volumetric display

volumetric efficiency

volumetric flowrate

volumetric strain

volumetrics

<hr> معنی : فراوان، بزرگ، انبوه، مفصل، جسیم، حجیم <hr> معانی دیگر : گنجا، کت و گنده، تنومند، هیکل دار، متعدد، پرشمار، زیاد، وابسته به یا در چند کتاب یا جلد متعدد، متراکم

معنی : فراوان، بزرگ، انبوه، مفصل، جسیم، حجیم معانی دیگر : گنجا، کت و گنده، تنومند، هیکل دار، متعدد، پرشمار، زیاد، وابسته به یا در چند کتاب یا جلد متعدد، متراکم

voluminous

voluminously

volumize

volumizing

volumtray

<hr> معنی : از روی اراده، بطور ارادی <hr> معانی دیگر : از روی اراده، بطور ارادی

معنی : از روی اراده، بطور ارادی معانی دیگر : از روی اراده، بطور ارادی

voluntarily

voluntariness

voluntaristic

<hr> معنی : اختیاری، ارادی، داوطلبانه، به خواست <hr> معانی دیگر : داوخواهانه، خواستارمندانه، عمدی، خودخواسته، کامکی، تعمدی، مختار، گزنیا، آزادکام، انجام شده توسط داوطلبان، خیریه، غیرانتفاعی

معنی : اختیاری، ارادی، داوطلبانه، به خواست معانی دیگر : داوخواهانه، خواستارمندانه، عمدی، خودخواسته، کامکی، تعمدی، مختار، گزنیا، آزادکام، انجام شده توسط داوطلبان، خیریه، غیرانتفاعی

voluntary

voluntary closing device

voluntary counselling and testing

voluntary dehydration

voluntary giving

voluntary manslaughter

voluntary muscle

voluntary muscles

voluntary openning device

voluntary redundancy

voluntary subscription

voluntary turnover

voluntary work

<hr> معنی : داوطلب، فدایی، سرباز داوطلب، داوطلب شدن <hr> معانی دیگر : داوخواه، خواستار، داوخواه شدن، (داوطلبانه) گفتن یا عرضه داشتن، ارزانی داشتن، سرباز داوخواه (در برابر: سربازی که فراخوان شده یا مشمول است)، (گیاه شناسی) خودروی، وحشی

معنی : داوطلب، فدایی، سرباز داوطلب، داوطلب شدن معانی دیگر : داوخواه، خواستار، داوخواه شدن، (داوطلبانه) گفتن یا عرضه داشتن، ارزانی داشتن، سرباز داوخواه (در برابر: سربازی که فراخوان شده یا مشمول است)، (گیاه شناسی) خودروی، وحشی

واژه های حرف "v" - پیشنهاد کاربران