پیشنهاد کاربران

vortices

vorticity

vosho sanda

vossel

vostro

votc

<hr> معنی : رای، دعا، اخذ رای، رای دادن، فعالیت انتخاباتی کردن <hr> معانی دیگر : آرا، نظر یا خواسته ی خود را بیان کردن، ورقه ی رای، تعرفه (ballot هم می گویند)، حق رای

معنی : رای، دعا، اخذ رای، رای دادن، فعالیت انتخاباتی کردن معانی دیگر : آرا، نظر یا خواسته ی خود را بیان کردن، ورقه ی رای، تعرفه (ballot هم می گویند)، حق رای

vote

vote away

vote getter vote getter

vote of censure

vote of confidence

vote of no confidence

vote on

<hr> (با رای دادن) کسی را از شغل خود برکنار کردن

(با رای دادن) کسی را از شغل خود برکنار کردن

vote out

vote recorder

vote with one's feet

votebank politics

voted

<hr> معنی : رای دهنده، کسی که رای میدهد <hr> معانی دیگر : رای دهنده، کسی که رای میدهد

معنی : رای دهنده، کسی که رای میدهد معانی دیگر : رای دهنده، کسی که رای میدهد

voter

voter apathy

voter fatigue

voter qualifications

voter turnout

voters

votes

voting

voting algorithm

voting behaviour

voting booth

votive crown

votive deposit

votive hoard

votive object

votive offering

votive site

votive stele

votive tablet

votre sant�

vouch for

<hr> معنی : ضامن، هزینه، مدرک، دستاویز، گواه، سند خرج، تضمین کننده، سند، شاهد، شهادت دادن <hr> معانی دیگر : ضمانت کننده، پایندان، مصدق

معنی : ضامن، هزینه، مدرک، دستاویز، گواه، سند خرج، تضمین کننده، سند، شاهد، شهادت دادن معانی دیگر : ضمانت کننده، پایندان، مصدق

voucher

voucher payable

voucher specimen

vouching

voussoir

voussoir arch

vovel

<hr> معنی : عهد، شرط، قول، نذر، سوگند، پیمان، میثاق، سوگند ملایم، میعاد، سوگند خوردن، عهد کردن <hr> معانی دیگر : (به ویژه با خود یا با خدا) عهد کردن، شرط کردن، تصمیم قطعی گرفتن، قسم، پتمان، عزم راسخ، (موکدا) اعلام کردن

معنی : عهد، شرط، قول، نذر، سوگند، پیمان، میثاق، سوگند ملایم، میعاد، سوگند خوردن، عهد کردن معانی دیگر : (به ویژه با خود یا با خدا) عهد کردن، شرط کردن، تصمیم قطعی گرفتن، قسم، پتمان، عزم راسخ، (موکدا) اعلام کردن

vow to do something

واژه های حرف "v" - پیشنهاد کاربران