امیز قلمدون

<hr> مترادف امیزش : ( آمیزش ) آمیغ، مباشرت، مجامعت، مقاربت، نزدیکی، الفت، امتزاج، انس، تردد، مجالست، مخالطت، مراوده، معاشرت، اختلاط، تلفیق، خلط

مترادف امیزش : ( آمیزش ) آمیغ، مباشرت، مجامعت، مقاربت، نزدیکی، الفت، امتزاج، انس، تردد، مجالست، مخالطت، مراوده، معاشرت، اختلاط، تلفیق، خلط

امیزش

<hr> مترادف امیزه : ( آمیزه ) سرشت، آمیخته، مخلوط، ممزوج

مترادف امیزه : ( آمیزه ) سرشت، آمیخته، مخلوط، ممزوج

امیزه

امیزه مو

<hr> مترادف امیزگار : ( آمیزگار ) آمیزشکار، آمیزنده، خوش سلوک، خوش معاشرت، معاشر، معاشرتی <hr> متضاد امیزگار : ( آمیزگار ) مردم گریز

مترادف امیزگار : ( آمیزگار ) آمیزشکار، آمیزنده، خوش سلوک، خوش معاشرت، معاشر، معاشرتی متضاد امیزگار : ( آمیزگار ) مردم گریز

امیزگار

امیزگاری

<hr> مترادف امیغ : ( آمیغ ) آرمش، مباشرت، مجامعت، آمیزش، خلط

مترادف امیغ : ( آمیغ ) آرمش، مباشرت، مجامعت، آمیزش، خلط

امیغ

امیغه

<hr> مترادف امین : استوار، امانت دار، ثقه، درستکار، درست، درست کردار، صالح، موتمن، معتمد، موثق <hr> برابر پارسی : ( آمین ) ایدون باد، چنین باد | درستکار، رازدار، راستین، گرودار

مترادف امین : استوار، امانت دار، ثقه، درستکار، درست، درست کردار، صالح، موتمن، معتمد، موثق برابر پارسی : ( آمین ) ایدون باد، چنین باد | درستکار، رازدار، راستین، گرودار

امین

<hr> مترادف ان : ( آن ) ثانیه، حین، دم، طرفه العین، لحظه، لَمحه، نفس، وقت، حُسن، نزاکت، مال، متعلق

مترادف ان : ( آن ) ثانیه، حین، دم، طرفه العین، لحظه، لَمحه، نفس، وقت، حُسن، نزاکت، مال، متعلق

ان

ان جهان

ان دماغ

ان سری

ان چنانی

ان کجا

<hr> برابر پارسی : ( آنا ) دریک دم، بیدرنگ، بیکدم، در یک دم، دردم، دریک دم، همان دم، همان دم | ( آناً ) هماندَم، شتابان، زود، دَردَم، بیدِرَنگ، بِیِکدَم

برابر پارسی : ( آنا ) دریک دم، بیدرنگ، بیکدم، در یک دم، دردم، دریک دم، همان دم، همان دم | ( آناً ) هماندَم، شتابان، زود، دَردَم، بیدِرَنگ، بِیِکدَم

انا

اناء

<hr> مترادف انابت : انابه، پشیمانی، توبه

مترادف انابت : انابه، پشیمانی، توبه

انابت

<hr> مترادف انابه : انابت، پشیمانی، توبه

مترادف انابه : انابت، پشیمانی، توبه

انابه

<hr> برابر پارسی : ( آنابولیسم ) سازواره، فراگشت

برابر پارسی : ( آنابولیسم ) سازواره، فراگشت

انابولیسم

<hr> برابر پارسی : ( آنات ) دم ها، هنگام ها

برابر پارسی : ( آنات ) دم ها، هنگام ها

انات

<hr> برابر پارسی : ( آناتومی ) تن شناسی، کالبُدشناسی

برابر پارسی : ( آناتومی ) تن شناسی، کالبُدشناسی

اناتومی

<hr> مترادف اناث : بانوان، زنان، نسوان، مادینگان ، نرینه ها <hr> متضاد اناث : رجال، مردان

مترادف اناث : بانوان، زنان، نسوان، مادینگان ، نرینه ها متضاد اناث : رجال، مردان

اناث

<hr> مترادف انار : رمان، نار، اناربن، نارون

مترادف انار : رمان، نار، اناربن، نارون

انار

<hr> مترادف انارشی : ( آنارشی ) آشوب، بلوا، بی قانونی، بی نظمی، هرج ومرج، هردمبیل

مترادف انارشی : ( آنارشی ) آشوب، بلوا، بی قانونی، بی نظمی، هرج ومرج، هردمبیل

انارشی

<hr> برابر پارسی : ( آنارشیسم ) بی سالاری، خودسرانگی

برابر پارسی : ( آنارشیسم ) بی سالاری، خودسرانگی

انارشیسم

اناره

اناس

اناشید

اناطه

انالله و اناالیه راجعون

انالوگ

<hr> برابر پارسی : ( آنالیز ) آناکاوی، واکافت، واکاوی

برابر پارسی : ( آنالیز ) آناکاوی، واکافت، واکاوی

انالیز

انام

انامل

انامه

انان

<hr> برابر پارسی : ( آناناس ) کاجدیس، کاج دیس، کاجودیس

برابر پارسی : ( آناناس ) کاجدیس، کاج دیس، کاجودیس

واژه های حرف "ا" - فرهنگ معین