<hr> مترادف امرزیده : ( آمرزیده ) بخشوده، شادروان، مرحوم، مغفور

مترادف امرزیده : ( آمرزیده ) بخشوده، شادروان، مرحوم، مغفور

امرزیده

امرغ

<hr> مترادف امرود : گلابی، مرو، مرود

مترادف امرود : گلابی، مرو، مرود

امرود

امروز

امروزه

امزجه

امس

امساء

امسال

<hr> مترادف امساک : اجتناب، احتراز، بخل، پرهیز، تجنب، تحرز، تنگ نظری، حذر، خست، خودداری، دوری، زفتی، صرفه جویی، قناعت، لئامت، نان کوری، نظرتنگی <hr> برابر پارسی : خود داری، خویشتن داری، کم خواری

مترادف امساک : اجتناب، احتراز، بخل، پرهیز، تجنب، تحرز، تنگ نظری، حذر، خست، خودداری، دوری، زفتی، صرفه جویی، قناعت، لئامت، نان کوری، نظرتنگی برابر پارسی : خود داری، خویشتن داری، کم خواری

امساک

امشاسپند

امشب

امشی

امصار

<hr> برابر پارسی : دستینه

امضاء

امطار

امعاء

<hr> مترادف امعان : بررسی، تدقیق، دقت، مداقه، معاینه، ملاحظه

مترادف امعان : بررسی، تدقیق، دقت، مداقه، معاینه، ملاحظه

امعان

امغیلان

امفی تاتر

<hr> برابر پارسی : ( آمفیبول ) آذرسنگ، دوپهلو

برابر پارسی : ( آمفیبول ) آذرسنگ، دوپهلو

امفیبول

<hr> مترادف امل : آرزو، امید، رجا <hr> متضاد امل : یاس <hr> برابر پارسی : ( آمل ) آرزورسان، یاری گر

مترادف امل : آرزو، امید، رجا متضاد امل : یاس برابر پارسی : ( آمل ) آرزورسان، یاری گر

امل

املاء

<hr> برابر پارسی : نمک ها، نمک، نمک ها

برابر پارسی : نمک ها، نمک، نمک ها

املاح

املاق

املال

<hr> مترادف املاک : باغ، زمین، ضیاع، عقار، علاقه

مترادف املاک : باغ، زمین، ضیاع، عقار، علاقه

املاک

<hr> برابر پارسی : خاگینه، نیمرو

برابر پارسی : خاگینه، نیمرو

املت

املح

املس

امم

<hr> مترادف امن : امان، امنیت، ایمن، راحت، مطمئن <hr> متضاد امن : ناامن <hr> برابر پارسی : ( آمن ) درپناه، به زینهار، بی بیم، بی بیم | بی بیم، بی ترس، آرامش

مترادف امن : امان، امنیت، ایمن، راحت، مطمئن متضاد امن : ناامن برابر پارسی : ( آمن ) درپناه، به زینهار، بی بیم، بی بیم | بی بیم، بی ترس، آرامش

امن

امناء

امنه

<hr> مترادف امنیت : آرامش، امن، ایمنی، صلح <hr> متضاد امنیت : بلوا، ناامنی <hr> برابر پارسی : آرامش، آسایش، بی هراسی، بی بیمی، بی هراسی، زنهار، زنهارداری

مترادف امنیت : آرامش، امن، ایمنی، صلح متضاد امنیت : بلوا، ناامنی برابر پارسی : آرامش، آسایش، بی هراسی، بی بیمی، بی هراسی، زنهار، زنهارداری

امنیت

<hr> مترادف امنیه : ژاندارم، قراسوران

مترادف امنیه : ژاندارم، قراسوران

امنیه

امه

امهات

امهار

امهال

<hr> برابر پارسی : مردگان، درگذشتگان

برابر پارسی : مردگان، درگذشتگان

اموات

<hr> برابر پارسی : خیزاب

امواج

<hr> مترادف اموال : دارایی، ضیاع، مایملک <hr> برابر پارسی : دارایی، داراک، دارایی ها

مترادف اموال : دارایی، ضیاع، مایملک برابر پارسی : دارایی، داراک، دارایی ها

اموال

<hr> مترادف اموت : ( آموت ) آشیان، لانه

واژه های حرف "ا" - فرهنگ معین