<hr> مترادف روند : جریان، روال، روش، رویه، شیوه، طریقه، منوال

مترادف روند : جریان، روال، روش، رویه، شیوه، طریقه، منوال

روند

<hr> مترادف رونده : ذاهب، راهگذر، راهی، رهرو، سالک <hr> برابر پارسی : سیاره

مترادف رونده : ذاهب، راهگذر، راهی، رهرو، سالک برابر پارسی : سیاره

رونده

<hr> مترادف رونق : آبادانی، آبرو، آب وتاب، اعتبار، پیشرفت، تداول، جلا، جلوه، درخشندگی، رواج، روشنی، عمران، نضج، نمود <hr> برابر پارسی : رواگ، روایی، نیکویی

مترادف رونق : آبادانی، آبرو، آب وتاب، اعتبار، پیشرفت، تداول، جلا، جلوه، درخشندگی، رواج، روشنی، عمران، نضج، نمود برابر پارسی : رواگ، روایی، نیکویی

رونق

رونما

رونهادن

<hr> مترادف رونوشت : سواد، کپی، کپیه، مسوده، نسخه

مترادف رونوشت : سواد، کپی، کپیه، مسوده، نسخه

رونوشت

<hr> مترادف رونویسی : استنساخ، کپیه برداری، نسخه برداری

مترادف رونویسی : استنساخ، کپیه برداری، نسخه برداری

رونویسی

روهینا

روپوش

روپوشه

روپوشیدن

روپیه

روژ

روکار

روکش

روگردان

<hr> مترادف روی : چهر، چهره، رخسار، رخساره، رخ، رو، سیما، صورت، عارض، عذار، گونه، وجه، بر، سطح، علو

مترادف روی : چهر، چهره، رخسار، رخساره، رخ، رو، سیما، صورت، عارض، عذار، گونه، وجه، بر، سطح، علو

روی

روی آوردن

روی اوردن

روی برتافتن

روی داشتن

روی دیدن

روی نمودن

روی نهادن

روی هم

روی هم رفته

روی گر

روی گردان

روی گرداندن

روی گری

روی گشاده

<hr> مترادف رویا : احلام، خواب، نوم، واقعه <hr> متضاد رویا : بیداری، یقظه

مترادف رویا : احلام، خواب، نوم، واقعه متضاد رویا : بیداری، یقظه

رویا

رویاروی

رویان

رویاندن

رویانیدن

<hr> مترادف رویت : دید، دیدار، دیدن، مشاهده، نظر <hr> برابر پارسی : دیدن، دید

مترادف رویت : دید، دیدار، دیدن، مشاهده، نظر برابر پارسی : دیدن، دید

رویت

رویخی

<hr> مترادف رویداد : اتفاق، امر، پیشامد، رخداد، عارضه، قضیه، ماجرا، واقعه

مترادف رویداد : اتفاق، امر، پیشامد، رخداد، عارضه، قضیه، ماجرا، واقعه

رویداد

<hr> مترادف رویش : بالش، رشد، روییدن، نشو، نما، نمو

مترادف رویش : بالش، رشد، روییدن، نشو، نما، نمو

رویش

روین

<hr> مترادف رویه : پهنه، سطح، سطحه | رفتار، روش، سیرت، اسلوب، روند، شیوه، نهج، رسم، وضع

مترادف رویه : پهنه، سطح، سطحه | رفتار، روش، سیرت، اسلوب، روند، شیوه، نهج، رسم، وضع

رویه

رویگری

<hr> مترادف رویی : بالایی، فوقانی <hr> متضاد رویی : تحتانی

مترادف رویی : بالایی، فوقانی متضاد رویی : تحتانی

رویی

<hr> مترادف روییدن : رویش، نشو، نما، نمو

واژه های حرف "ر" - فرهنگ معین