صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ب" - فارسی به عربی
باریکه چوب
باریکه گوشت کبابی
باریگ حمله کردن
باز
باز انجام
باز تاب
باز جویی
باز جویی کردن
باز خرید نشدنی
باز خریدن
باز خریدگر
باز خواندن
باز خورد
باز داشتن
باز داشتن و نهی کردن
باز شدن
باز عمل اوردن
باز هم
باز پرداخت
باز پرداخت کردن
باز پرداختن
باز پس گیرى
باز پسگیرى
باز کردن
باز کردن (بسته و غیره)
باز کردن (توپ پارچه وطومار و غیره)
باز کردن از پیچ
باز کردن پیچ
باز کردن یا مطرح نمودن
باز گرفتن
باز گو
باز گو کردن
باز گویی
باز یافتن
بازار
بازار بزرگ
بازار فروش
بازار مکاره
بازار گاه
بازارگاه
بازبان
بازبین
بازبینى
بازبینی کردن
بازتاب
بازتاب کردن
بازتاب گسترده
بازتابنده
بیشتر