صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ب" - فارسی به عربی
باعلی درجه
باغ
باغ ملی
باغ وحش پیشوند بمعنی حیوان جانور و متحرک
باغ وحش(-) پیشوند بمعنی حیوان - جانور و متحرک
باغ کودک
باغبان
باغبانی
باغبانی علمی
باغبانی کردن
باغچه
باغی
باغیرت
بافایده
بافت
بافت خانگی
بافت سلولی
بافت میهنی
بافت چوب پنبه درخت بلوط
بافتن
بافتن (مثل توری وغیره)
بافته
بافراست
بافراط
بافریاد گفتن
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن
بافنده
بافندگی
بافکر
باقاعده
باقباله واگذار کردن
باقلا
باقلع یا حلبی پوشاندن
باقوت تلفظ شده
باقوت تلفظ کردن
باقی بودن
باقی دار
باقی ماندن
باقی مانده
باقی نگهداشتن
باقی کار
باقی گذاردن
باقیماندن
باقیمانده
بال
بال بال زدن
بال بال زدن(بدون پریدن)
بال جناح
بیشتر