صورت تراش

<hr> برابر پارسی : نشست نامه

برابر پارسی : نشست نامه

صورت جلسه

صورت جلسه نوشتن

صورت جمع

<hr> مترادف صورت حساب : سیاهه، فاکتور <hr> برابر پارسی : سیاهه درآمد ها | پرداخت نامه

مترادف صورت حساب : سیاهه، فاکتور برابر پارسی : سیاهه درآمد ها | پرداخت نامه

صورت حساب

صورت خارجی

صورت خارجی بخود گرفتن

صورت خیالی و شاعرانه دادن

صورت خیالی و شاعرانه دادن (به)

صورت ظاهر

صورت غذا

صورت فلکی حیه

<hr> برابر پارسی : انجام شدنی، انجام پذیر

برابر پارسی : انجام شدنی، انجام پذیر

صورت پذیر

صورت کالا

صورت کردن

صورت کسر

صورت کوچک

صورت گرفتن

صورتحساب

صورتحساب دادن

<hr> مترادف صوری : ظاهری، مجازی

مترادف صوری : ظاهری، مجازی

صوری

<hr> مترادف صومعه : بیعت، خانقاه، دیر، عبادتگاه، عبادتخانه، معبد <hr> برابر پارسی : خانگاه، ستایشگاه، نیایشگاه

مترادف صومعه : بیعت، خانقاه، دیر، عبادتگاه، عبادتخانه، معبد برابر پارسی : خانگاه، ستایشگاه، نیایشگاه

صومعه

<hr> مترادف صیاد : شکارچی، شکاری، نخجیرزن، نخجیرساز، نخجیرگر <hr> برابر پارسی : نخجیرگیر، دامیار، شکارچی، شکارگر، ماهیگیر

مترادف صیاد : شکارچی، شکاری، نخجیرزن، نخجیرساز، نخجیرگر برابر پارسی : نخجیرگیر، دامیار، شکارچی، شکارگر، ماهیگیر

صیاد

صیاد ماهی

<hr> مترادف صیت : آوازه، اشتهار، شهرت، معروفیت، ناموس

مترادف صیت : آوازه، اشتهار، شهرت، معروفیت، ناموس

صیت

<hr> مترادف صید : شکار، طعمه، نخجیر، اقتناص <hr> متضاد صید : صیاد <hr> برابر پارسی : نخجیر، شکار

مترادف صید : شکار، طعمه، نخجیر، اقتناص متضاد صید : صیاد برابر پارسی : نخجیر، شکار

صید

صید کردن

صیداز اب

صیغه الت

صیغه جمع

<hr> مترادف صیقل : پرداخت، جلا، روشنگر

مترادف صیقل : پرداخت، جلا، روشنگر

صیقل

صیقل دادن

صیقل کردن

<hr> مترادف صیقلی : براق، جلادار، صاف، نرم

مترادف صیقلی : براق، جلادار، صاف، نرم

واژه های حرف "ص" - فارسی به عربی