قهرمان دو سرعت

قهرمان دوسرعت

قهرمان ملی

قهرمان وار

قهرمان ورزش

قهرمان ژیمناستیک

قهرمان گاو باز سوار بر اسب

قهرمانانه

<hr> مترادف قهرمانی : پهلوانی، یلی، دلیری، شجاعت

مترادف قهرمانی : پهلوانی، یلی، دلیری، شجاعت

قهرمانی

قهرمانی که دنیا را روی شانه هایش نگهداشته است

<hr> مترادف قهری : اجباری، جبری، زورکی، زوری، قسری

مترادف قهری : اجباری، جبری، زورکی، زوری، قسری

قهری

<hr> برابر پارسی : فرودی، اُفت کننده، اُفت کنان

برابر پارسی : فرودی، اُفت کننده، اُفت کنان

قهقرایی

قهقهرایی

قهقهه

<hr> برابر پارسی : کهوه، بَنَک

برابر پارسی : کهوه، بَنَک

قهوه

قهوه ای

قهوه ای شدن پوست بدن در اثر افتاب

قهوه ای مایل به زرد

قهوه ای مایل به قرمز

قهوه ای کردن

قهوه جوش

قهوه ریز

قهوه مایل بسرخ

قهوه مکا

<hr> برابر پارسی : غو

قو

قواره

قوانین راهنمایی و رانندگی

قواى سه گانه

قواى سه گانه (مقننه ومجریه و قضائیه)

<hr> مترادف قوت : آذوقه، توشه، جیره، خواربار، خوراک، خوردنی، طعام، غذا، مائده | تاب، رمق، زور، تسلط، توان، شدت، قدرت، نیرو، وسع <hr> برابر پارسی : خوراک، خورش، نیرو، نیرومندی | ( قوّت ) نیرو

مترادف قوت : آذوقه، توشه، جیره، خواربار، خوراک، خوردنی، طعام، غذا، مائده | تاب، رمق، زور، تسلط، توان، شدت، قدرت، نیرو، وسع برابر پارسی : خوراک، خورش، نیرو، نیرومندی | ( قوّت ) نیرو

قوت

<hr> برابر پارسی : به برگ داشتن

برابر پارسی : به برگ داشتن

قوت دادن

قوت دادن تشجیع کردن

قوت دادن(به) تشجیع کردن

قوت قلب دادن

قوت گیری

<hr> مترادف قورباغه : چغر، غوک، وزغ <hr> برابر پارسی : وزغ، غوک

مترادف قورباغه : چغر، غوک، وزغ برابر پارسی : وزغ، غوک

قورباغه

قورباغه گرفتن

<hr> مترادف قورت : بلع، غلپ، بلعیدن، فروبردن

مترادف قورت : بلع، غلپ، بلعیدن، فروبردن

قورت

<hr> برابر پارسی : فروبردن

قورت دادن

<hr> مترادف قورخانه : اسلحه خانه، زرادخانه

مترادف قورخانه : اسلحه خانه، زرادخانه

قورخانه

<hr> برابر پارسی : غوری

قوری

قوری چای

<hr> مترادف قوزک : دژک، ساق، غوزک

مترادف قوزک : دژک، ساق، غوزک

قوزک

قوزک پا

قوزک پا یا پس زانوی چهار پایان

<hr> مترادف قوس : انحنا، خم، شیز، کمانه، کمان، وتر، طاق، آذرماه <hr> برابر پارسی : کمان، کژواره، کمانه

مترادف قوس : انحنا، خم، شیز، کمانه، کمان، وتر، طاق، آذرماه برابر پارسی : کمان، کژواره، کمانه

قوس

قوس قزحی

<hr> مترادف قوس و قزح : آزفنداک، رنگین کمان، کرکم <hr> برابر پارسی : رنگین کمان | تیراژه

مترادف قوس و قزح : آزفنداک، رنگین کمان، کرکم برابر پارسی : رنگین کمان | تیراژه

واژه های حرف "ق" - فارسی به عربی