صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ن" - فارسی به عربی
ناشی شدن از
ناشیانه
ناصاف
ناصاف کردن
ناصافی یاتیرگی هوا
ناصح
ناصحیح
ناطق
ناظر
ناظر خرج مونث
ناظر درس دانشجویان
ناظر هزینه
ناظرهزینه
ناظم
ناظم دانشکده
ناظم مدرسه
ناف
نافذ
نافرجام ماند
نافرجام نمودن
نافرجامی
نافرسودنی
نافرمان
نافرمانى کرد
نافرمانی
نافرمانی کردن
نافع
نافه مشک
نافه ٔ مشک
ناقابل
ناقابل ساختن
ناقابلی
ناقص
ناقص انجام دادن
ناقص بودن
ناقص شده
ناقض مقررات بین المللى
ناقل
ناقل امراض
ناقلا
ناقوس رابصدا دراوردن
ناقوس عزارا بصدا دراوردن
نال
نالا زم
نالا یق
نالازم
نالایق
ناله
بیشتر