صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "پ" - فارسی به عربی
پشت (سکه)
پشت انداختن
پشت بند دیوار
پشت بند زدن
پشت تریبون قرار گرفت
پشت دادن
پشت درد
پشت دری
پشت دست انداختن
پشت دستی یا ضربه با پشت راکت
پشت دستی یا ضربه با پشت راکت(دربازی تنیس و غیره)
پشت سر
پشت سر هم
پشت سر گذاشت
پشت سر گذاشتن این مرحله حساس
پشت سر گذاشتن این مرحله حسّاس
پشت سرهم
پشت سم
پشت نویس کردن
پشت هم انداز
پشت و رو کردن
پشت واره
پشت پا خوردن یازدن
پشت پای گاو
پشت پنجره
پشت چیزی نوشتن
پشت کار
پشت کاردار
پشت گذاشتن
پشت گردن
پشت گرمی
پشت گرمی داشتن
پشت گرمی داشتن به
پشت گوش فراخ
پشت گوش فراخی
پشته
پشته کردن
پشتواره
پشتوانه
پشتوانه مردمى
پشتک
پشتگرمی
پشتی
پشتی کردن
پشتی کنندگان
پشتیبان
پشتیبان زیر برد
پشتیبانی کردن
بیشتر