صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ک" - فارسی به عربی
کج کردن
کجا
کجاوه
کجراه
کجراهی
کجوله
کجی
کحالی
کدام
کدبانو
کدخدا
کدر
کدر کردن
کدن یخها (این اصطلاح به معنی رفع سوء تفاهمها و برقراری رابطه گرم پس از سردی روابط نیز به کار می رود
کدو
کدو تنبل
کدورت
کدوی قلیایی
کدیور
کذاب
کذایی
کذب
کذب محض است
کر
کرارا
کرامت
کران
کرانه
کرانه دریا
کراهت
کراهت اور
کراوات
کرایه
کرایه دادن
کرایه مسافر
کرایه کردن
کرایه کشتی
کرباس
کربن
کربنات سدیم
کرجن
کرجی
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
کرجی بان
کرجی ماهیگیری
کرخ
کرخ کردن
کرخت
بیشتر