صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ک" - فارسی به عربی
کمک کردن به
کمک کننده
کمک(- )فرع
کمکی
کمی
کمی از
کمی تمایل در قوای جنسی
کمیاب
کمیابی
کمیت
کمیته های پارلمانی
کمیزدان
کمیسیون
کمین
کمین کردن
کمینه
کمینه ساختن
کمینه سازی
کمینگاه
کنار
کنار دریا
کنار دوزخ
کنار رفت
کنار رفتن
کنار رفتن (از قدرت)
کنار رفتن (ازقدرت)
کنار زدن
کنار زدن از مقام
کنار زدن حریف
کنار نهادن
کنار گذاشتن
کنار گرفت
کناردریا
کناره
کناره دار کردن
کناره گرفتن
کناره گیر
کناره گیرى کرد
کناره گیرى کردن
کناره گیرى گروهى
کناره گیری
کناره گیری کرد
کناره گیری کردن
کنارهگیرى کرد
کنارهگیرى کردن
کنارهگیرى گروهى (از کار)
کنام
کنایه
بیشتر