gapa

<hr> معنی : خمیازه، نگاه خیره با دهان باز، با شگفتی نگاه کردن، خیره نگاه کردن، خمیازه کشیدن، دهان را خیلی باز کردن <hr> معانی دیگر : دهان را کاملا باز کردن (هنگام دهان دره و غیره)، (از فرط تعجب) با دهان باز خیره شدن، زل زدن، (در مورد سیاهچال و پرتگاه و غیره) دهان گشودن، دهانه باز کردن، دهان دره، دهان گشایی، دهان باز (از شدت بهت)، (جانورشناسی) میزان گشایش دهان به حداکثر، گشادی دهان، خلاء

معنی : خمیازه، نگاه خیره با دهان باز، با شگفتی نگاه کردن، خیره نگاه کردن، خمیازه کشیدن، دهان را خیلی باز کردن معانی دیگر : دهان را کاملا باز کردن (هنگام دهان دره و غیره)، (از فرط تعجب) با دهان باز خیره شدن، زل زدن، (در مورد سیاهچال و پرتگاه و غیره) دهان گشودن، دهانه باز کردن، دهان دره، دهان گشایی، د

gape

gaped

gaper

gapes

gapeseed

gapeseeds

<hr> کرم گلوگیر (کرم گردی به نام لاتین syngamus trachea که مانند انگل در گلوی جوجه جای می گیرد و باعث اختلال تنفس و خفگی می شود)، یکجورکرم که درگلوی مره رفته راه نفس کشیدن انرامی بندد

کرم گلوگیر (کرم گردی به نام لاتین syngamus trachea که مانند انگل در گلوی جوجه جای می گیرد و باعث اختلال تنفس و خفگی می شود)، یکجورکرم که درگلوی مره رفته راه نفس کشیدن انرامی بندد

gapeworm

gapeworms

gaping

gaping hole

gapingly

gapless

gaplessness

gapo

gaposises

gapped

gapped scale

gapper

gapperi

gappier

gappiest

gapping

<hr> معنی : چاک مانند، درز دار <hr> معانی دیگر : چاک مانند، درز دار

معنی : چاک مانند، درز دار معانی دیگر : چاک مانند، درز دار

gappy

gaps

gaptoothed

gapy

<hr> معنی : سگ ماهی، نیزه ماهی <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) نیزه ماهی (هر یک از ماهی های جنس semionotiformes - بومی آب های شیرین آمریکای شمالی)، (مخفف) ارتش عظیم جمهوری (در جنگ های داخلی آمریکا)، interj : بخدا، سوگند ملایم، نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقار دارد

معنی : سگ ماهی، نیزه ماهی معانی دیگر : (جانورشناسی) نیزه ماهی (هر یک از ماهی های جنس semionotiformes - بومی آب های شیرین آمریکای شمالی)، (مخفف) ارتش عظیم جمهوری (در جنگ های داخلی آمریکا)، interj : بخدا، سوگند ملایم، نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقار دارد

garabato

garacine

garad

<hr> معنی : گاراژ، در گاراژ گذاردن، پهلو گرفتن در ترعه <hr> معانی دیگر : تعمیرگاه خودروها

معنی : گاراژ، در گاراژ گذاردن، پهلو گرفتن در ترعه معانی دیگر : تعمیرگاه خودروها

garage

garage apartment

garage door

<hr> (آمریکا) حراج اثاثیه ی منزل (که معمولا توسط صاحبخانه و در گاراژ منزل انجام می شود)

(آمریکا) حراج اثاثیه ی منزل (که معمولا توسط صاحبخانه و در گاراژ منزل انجام می شود)

garage sale

garaged

<hr> معنی : گاراژ دار <hr> معانی دیگر : گاراژ دار

واژه های حرف "g"