off day

off days

off delay timer

off diagonal

off diagonal component

off diagonal positions

<hr> فارغ از کار، مرخص، خارج از خدمت

فارغ از کار، مرخص، خارج از خدمت

off duty

off flavor

off flavour

off form

off gas

off grid

off guard

off head

off her guard

off hire

off hire clause off hire clause

off hire days

off hire survey off hire survey

off his guard

off his line

off his rocker

off hook

off hour

<hr> (مجازی) نامناسب، ناجور، ناهنجار، (موسیقی) نا موزون، در کلید اشتباهی، در نت اشتباهی، نا هم ساز

(مجازی) نامناسب، ناجور، ناهنجار، (موسیقی) نا موزون، در کلید اشتباهی، در نت اشتباهی، نا هم ساز

off key

off kilter

off label

<hr> (انگلیس) فروشگاه نوشابه های الکلی (که جواز پیاله فروشی ندارد)

(انگلیس) فروشگاه نوشابه های الکلی (که جواز پیاله فروشی ندارد)

off licence

off license

off life

off limit

<hr> ناحیه ی ورود ممنوع،خارج از حد،برون کنار،فرامرز

ناحیه ی ورود ممنوع،خارج از حد،برون کنار،فرامرز

off limits

<hr> <b>معنی</b> : برون خطی <hr> <b>معانی دیگر</b> : (کامپیوتر- وابسته به ابزاری که مستقیما به کامپیوتر وصل نبوده و زیر مهار آن نیستند - در برابر: درون خطی on-line) برون خطی،برراستا،قطع خط،ناپیوسته، برون خطی

معنی : برون خطی معانی دیگر : (کامپیوتر- وابسته به ابزاری که مستقیما به کامپیوتر وصل نبوده و زیر مهار آن نیستند - در برابر: درون خطی on-line) برون خطی،برراستا،قطع خط،ناپیوسته، برون خطی

off line

off line bus stop

off line operation

off line power supply

off line presentions

off line processing

off line qc

off line quality control

off line storage

<hr> خالی کردن، تهی کردن، بار خالی کردن، رجوع شود به: unload

خالی کردن، تهی کردن، بار خالی کردن، رجوع شود به: unload

واژه های حرف "o"