صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "خ" - لغت نامه دهخدا
خامه اقطی
خامه ای
خامه برتخته نه
خامه برتخته نهادن
خامه تو
خامه جنبان
خامه دان
خامه دوز
خامه دوزی
خامه دوزی کردن
خامه رانی
خامه زدن
خامه زن
خامه فشانی
خامه ٔ ازل
خامه ٔ افشان
خامه ٔ تصویر
خامه ٔ حکاک
خامه ٔ دوزبان
خامه ٔ ریگ
خامه ٔ زرین
خامه ٔ سحرساز
خامه ٔ شنجرف
خامه ٔ شنگرف
خامه ٔ فولاد
خامه ٔ مو
خامه ٔ گوهرنثار
خامه کردن
خامه گذار
خامه گیری
خاموت
خاموش
خاموش بلخی
خاموش بودن
خاموش خاموش
خاموش ساختن
خاموش سار
خاموش شدن
خاموش شیرازی
خاموش لب
خاموش ماندن
خاموش نشستن
خاموش نمودن
خاموش هندی
خاموش کاری
خاموش کردن
خاموش گردانیدن
خاموش گردیدن
بیشتر