رایگان خواره

رایگان خور

رایگان دادن

رایگان یافتن

رایگانی

رایگانی دادن

رایی

رایین

<hr> مترادف رب : آفریدگار، الله، باریتعالی، پروردگار، خدا، مرق، یزدان، ارباب، صاحب، مالک، مخدوم <hr> برابر پارسی : دادار، خداوند، خدا، پروردگار

مترادف رب : آفریدگار، الله، باریتعالی، پروردگار، خدا، مرق، یزدان، ارباب، صاحب، مالک، مخدوم برابر پارسی : دادار، خداوند، خدا، پروردگار

رب

رب ارباب

رب الارباب

رب الجنود

رب الخورنق

رب الدار

رب السنه

<hr> برابر پارسی : خداوند دو جهان

برابر پارسی : خداوند دو جهان

رب العالمین

رب العباد

رب العرش

رب العزه

رب الفلق

رب الناس

<hr> مترادف رب النوع : الهه، بت، خداگونه، صنم <hr> برابر پارسی : خداوند، دادار

مترادف رب النوع : الهه، بت، خداگونه، صنم برابر پارسی : خداوند، دادار

رب النوع

رب برج

رب رب

رب ساعت

رب و رب ندانست

رب و رب ندانستن

رب و رب یاد کر

رب و رب یاد کردن

<hr> مترادف ربا : تنزیل، ربح، سود، فایده، مرابحه، نزول <hr> برابر پارسی : سود پول

مترادف ربا : تنزیل، ربح، سود، فایده، مرابحه، نزول برابر پارسی : سود پول

ربا

ربا خواره

ربا خوارگی

ربا خوردن

ربا دادن

رباء

رباءه

<hr> برابر پارسی : رواوه

رباب

رباب زدن

رباب زن

رباب نواختن

رباب نواز

ربابنه

ربابه

ربابی

ربابیح

ربات

رباجه

رباجی

لغت نامه دهخدا

واژه های حرف "ر" - لغت نامه دهخدا