فرهنگ عمید

<hr> مترادف انگاره : حد، طرح، فرضیه، خیال، فرض، گمان، وهم

مترادف انگاره : حد، طرح، فرضیه، خیال، فرض، گمان، وهم

انگاره

انگاریدن

انگاز

انگاشتن

انگاشته

انگام

انگامه

<hr> مترادف انگاه : ( آنگاه ) آنجا، آن زمان، آنک، آنوقت، آن هنگام، بعد، پس ازآن، سپس، سرانجام <hr> متضاد انگاه : ( آنگاه ) اینک

مترادف انگاه : ( آنگاه ) آنجا، آن زمان، آنک، آنوقت، آن هنگام، بعد، پس ازآن، سپس، سرانجام متضاد انگاه : ( آنگاه ) اینک

انگاه

انگبار

<hr> مترادف انگبین : شهد، شیرینی، عسل <hr> متضاد انگبین : شرنگ

مترادف انگبین : شهد، شیرینی، عسل متضاد انگبین : شرنگ

انگبین

انگبینه

انگختن

انگدان

انگرده

انگره مینو

انگروا

انگریز

<hr> برابر پارسی : ( آنگستروم ) تک کوهه

برابر پارسی : ( آنگستروم ) تک کوهه

انگستروم

<hr> مترادف انگشت : اصبع، کلیک، انقوزه، صمغ

مترادف انگشت : اصبع، کلیک، انقوزه، صمغ

انگشت

<hr> مترادف انگشت شمار : اندک، قلیل، کم، معدود <hr> متضاد انگشت شمار : بسیار، کثیر

مترادف انگشت شمار : اندک، قلیل، کم، معدود متضاد انگشت شمار : بسیار، کثیر

انگشت شمار

انگشت نشان

<hr> مترادف انگشت نما : رسوا، مفتضح، پرآوازه، زبانزد، مشهور، معروف

مترادف انگشت نما : رسوا، مفتضح، پرآوازه، زبانزد، مشهور، معروف

انگشت نما

انگشت نگاری

انگشت پیچ

انگشت کش

انگشتال

انگشتانه

<hr> مترادف انگشتر : انگشتری، حلقه، خاتم

مترادف انگشتر : انگشتری، حلقه، خاتم

انگشتر

انگشته

انگشتو

انگشتک

انگشتگر

انگشتی

<hr> مترادف انگل : پارازیت، میکرب، ویروس، طفیلی، گدا، مفتخوار، مفت خور

مترادف انگل : پارازیت، میکرب، ویروس، طفیلی، گدا، مفتخوار، مفت خور

انگل

انگل شناس

انگل شناسی

انگلند

انگله

انگلوساکسون

<hr> برابر پارسی : ( آنگلوفوب ) پادانگلیس

واژه های حرف "ا" - فرهنگ عمید