فرهنگ عمید

دمیمه

دن

دن ژوان

دن کیشوت

<hr> مترادف دنائت : پست فطرتی، پستی، دونی، رذالت، فرومایگی، ناکسی، نامردمی، نانجیبی، خست، لئامت <hr> برابر پارسی : پستی، فرومایگی، بی گوهری

مترادف دنائت : پست فطرتی، پستی، دونی، رذالت، فرومایگی، ناکسی، نامردمی، نانجیبی، خست، لئامت برابر پارسی : پستی، فرومایگی، بی گوهری

دنائت

دنان

دنانیر

دنب

دنب غزه

<hr> مترادف دنبال : پشت، پی، تعاقب، دم، ظهر، عقب، قفا، متعاقب، واپس <hr> متضاد دنبال : پیش

مترادف دنبال : پشت، پی، تعاقب، دم، ظهر، عقب، قفا، متعاقب، واپس متضاد دنبال : پیش

دنبال

<hr> مترادف دنباله : ادامه، امتداد، عقب، عقبه، مانده

مترادف دنباله : ادامه، امتداد، عقب، عقبه، مانده

دنباله

دنباله دار

دنباله رو

دنبالچه

دنبره

دنبلان

دنبلیچه

دنبه

دنبک

<hr> مترادف دنج : آرام، خلوت، خلوتکده، خلوتگاه، دورافتاده، ساکت

مترادف دنج : آرام، خلوت، خلوتکده، خلوتگاه، دورافتاده، ساکت

دنج

دنح

دند

<hr> مترادف دندان : سنان

دندان

دندان افریز

دندان درد

دندان ساز

دندان سازی

دندان شو

دندان شکن

دندان فریز

دندان مزد

دندان پزشک

دندان پزشکی

دندان کاو

دندان کروچه

<hr> مترادف دندان گرد : آزپیشه، آزمند، آزور، حریص، طماع، طمعکار <hr> متضاد دندان گرد : قانع

مترادف دندان گرد : آزپیشه، آزمند، آزور، حریص، طماع، طمعکار متضاد دندان گرد : قانع

دندان گرد

دندان گیر

<hr> مترادف دندانه : دنده، کنگره

مترادف دندانه : دنده، کنگره

دندانه

<hr> مترادف دندانه دار : دندانه دندانه، مضرس

مترادف دندانه دار : دندانه دندانه، مضرس

دندانه دار

دندش

دندنه

دنده

دندیدن

دنس

دنه

دنو

<hr> مترادف دنگ : پپه، پخمه، دنگل، کم هوش، نادان

مترادف دنگ : پپه، پخمه، دنگل، کم هوش، نادان

واژه های حرف "د" - فرهنگ عمید