نقل قول ها

مصطفی معین

مصطفی ملکیان

مصطفی پورمحمدی

مصطفی چمران

مصطفی کمال پورتراب

مصطفی کواکبیان

مطرف بن عبدالله نیشابوری

مطرودین شیطان

مظاهر مصفا

مظفر اقبال

مظفر بقائی

مظنونین همیشگی

معادشناسی اسلامی

معاذ الکساسبه

معاویه بن ابی سفیان

<hr> مترادف معجزه : اعجاز، معجز، کرامت، استدراج <hr> برابر پارسی : ( معجزة ) نیاز، نخُستی | فرجود، شگفتی، ورچ

مترادف معجزه : اعجاز، معجز، کرامت، استدراج برابر پارسی : ( معجزة ) نیاز، نخُستی | فرجود، شگفتی، ورچ

معجزه

معراجی ها

معزی

معصومه اباد

معصومه ابتکار

<hr> مترادف معما : چیستان، لغز، مسئله، پوشیده، رمز <hr> برابر پارسی : چیستان، راز

مترادف معما : چیستان، لغز، مسئله، پوشیده، رمز برابر پارسی : چیستان، راز

معما

<hr> برابر پارسی : ساختمان، آبادگری، رازی گری، مهرازی

برابر پارسی : ساختمان، آبادگری، رازی گری، مهرازی

معماری

معمر قذافی

<hr> برابر پارسی : مینویی، مینوی بودن

برابر پارسی : مینویی، مینوی بودن

معنویت

<hr> مترادف معین : آشکار، روشن، مشخص، معلوم، مقرر، منصوب، نهاده | دستیار، مددکار، معاضد، همدست، یار <hr> متضاد معین : نامعین <hr> برابر پارسی : روشن، آشکار شده، دیدآمده، نشان زد، یار، یارمند، یاریگر، یاور

مترادف معین : آشکار، روشن، مشخص، معلوم، مقرر، منصوب، نهاده | دستیار، مددکار، معاضد، همدست، یار متضاد معین : نامعین برابر پارسی : روشن، آشکار شده، دیدآمده، نشان زد، یار، یارمند، یاریگر، یاور

معین

مغربی تبریزی

<hr> مترادف مغز : دماغ، کله، سر، مخ، دانه، هسته، جوهر، اصل، لب ، عقل، فکر، وسط، میان، درون <hr> متضاد مغز : پوست

مترادف مغز : دماغ، کله، سر، مخ، دانه، هسته، جوهر، اصل، لب ، عقل، فکر، وسط، میان، درون متضاد مغز : پوست

مغز

مغولستان

مفتون همدانی

<hr> مترادف مقاومت : ابرام، استقامت، استواری، ایستادگی، پافشاری، پایداری، توانایی، دوام، طاقت، قدرت، مدافعه، نیرو، یارایی <hr> برابر پارسی : پایداری، ایستادگی، ایستاده گری، ویسه، ویسگی

مترادف مقاومت : ابرام، استقامت، استواری، ایستادگی، پافشاری، پایداری، توانایی، دوام، طاقت، قدرت، مدافعه، نیرو، یارایی برابر پارسی : پایداری، ایستادگی، ایستاده گری، ویسه، ویسگی

واژه های حرف "م" - نقل قول ها