صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "د" - واژه نامه بختیاریکا
دراوردن
درب
درباره
دربان
دربدر
دربدری
دربدری کشیدن
دربر
دربس کردن
دربند
دربه در
دربه وربه کردن
درجا
درجن
درجه
درجه کندن
درحلق بردن
درخت
درخت بادام
درخشان
درخشش
درخشش چیزی در تاریکی
درخشنده
درخشیدن
درخواست
درخواست نا بهنگام یا بد موقع
درخواست چیزی که شخص نتواند به طرف مقابل نه بگوید
درخور
درد
درد به نفت رهدن
درد خردن
درد داشتن
درد زیدن
درد زیده
درد سست
درد متناوب کشیدن
درد چیدن
درد گرفته
دردانه
دردت چینام
دردری
دردسر
دردسر ایجاد کردن
دردسر بد
دردسر داشتن
دردمند
دردمند بودن
دردمندان
بیشتر