انگلیسی به انگلیسی

<hr> معنی : تند، سرتیز، پیکانی، تیرمانند، تیردار، سهمی <hr> معانی دیگر : تیرمانند، تیردار، تند، سرتیز

معنی : تند، سرتیز، پیکانی، تیرمانند، تیردار، سهمی معانی دیگر : تیرمانند، تیردار، تند، سرتیز

arrowy

<hr> معنی : نهر، بستر نهر، ابکند <hr> معانی دیگر : (در جنوب غربی ایالت متحده)، بستر رودخانه ی خشک، آبکند، ابگند

معنی : نهر، بستر نهر، ابکند معانی دیگر : (در جنوب غربی ایالت متحده)، بستر رودخانه ی خشک، آبکند، ابگند

arroyo

<hr> (لاتین) هنر شعری، هنر شعر (the art of poetry هم می گویند)

(لاتین) هنر شعری، هنر شعر (the art of poetry هم می گویند)

ars poetica

<hr> (خودمانی - ناخوشایند) کون، ماتحت، عجله کن، دفتی بزن، بکش کنار

(خودمانی - ناخوشایند) کون، ماتحت، عجله کن، دفتی بزن، بکش کنار

arse

<hr> (انگلیس - خودمانی) رجوع شود به asshole

(انگلیس - خودمانی) رجوع شود به asshole

arse hole

arselicker

<hr> معنی : انبار، زراد خانه، قورخانه، مهمات جنگی <hr> معانی دیگر : (ارتش) تخشایی، جنگ افزارگاه، مجموع اسلحه و مهمات یک کشور یا بلوک، جنگ افزارگان، انبار اسلحه، مجموعه، گردآورد

معنی : انبار، زراد خانه، قورخانه، مهمات جنگی معانی دیگر : (ارتش) تخشایی، جنگ افزارگاه، مجموع اسلحه و مهمات یک کشور یا بلوک، جنگ افزارگان، انبار اسلحه، مجموعه، گردآورد

arsenal

<hr> (شیمی) آرسنیت (ملح اسید ارسنیک حاوی بنیان سه ظرفیتی aso4 و استر اسید آرسنیک)

(شیمی) آرسنیت (ملح اسید ارسنیک حاوی بنیان سه ظرفیتی aso4 و استر اسید آرسنیک)

arsenate

arseniasis

<hr> معنی : اکسید ارسنیک بفرمول <hr> معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی - شیمی)، آرسنیک (عنصر سمی سفید رنگ - نشان آن: as، وزن اتمی: 74/9216، شماره ی اتمی: 33، وزن مخصوص: 5/727)، زرنیخ، مرگ موش، تری اکسید آرسنیک (as2o3)، اکسید ارسنیک بفرمول as2o3

معنی : اکسید ارسنیک بفرمول معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی - شیمی)، آرسنیک (عنصر سمی سفید رنگ - نشان آن: as، وزن اتمی: 74/9216، شماره ی اتمی: 33، وزن مخصوص: 5/727)، زرنیخ، مرگ موش، تری اکسید آرسنیک (as2o3)، اکسید ارسنیک بفرمول as2o3

arsenic

<hr> (شیمی) اسید آرسنیک (h3aso4 - ترکیب سفید و بلورین و بسیار سمی)

(شیمی) اسید آرسنیک (h3aso4 - ترکیب سفید و بلورین و بسیار سمی)

arsenic acid

<hr> (شیمی)، وابسته به یا دارای آرسنیک

(شیمی)، وابسته به یا دارای آرسنیک

arsenical

<hr> (شیمی - ترکیب دوگانه ی حاوی آرسنیک سه ظرفیتی منفی) آرسنید

(شیمی - ترکیب دوگانه ی حاوی آرسنیک سه ظرفیتی منفی) آرسنید

arsenide

arsenious

<hr> (شیمی) ملح یا استر به دست آمده از اسید آرسنوس

(شیمی) ملح یا استر به دست آمده از اسید آرسنوس

arsenite

arseniureted

arseniuretted

<hr> (شیمی) وابسته به یا دارای آرسنیک سه ظرفیتی

(شیمی) وابسته به یا دارای آرسنیک سه ظرفیتی

arsenous

arsey

arsine

<hr> معنی : ایجاد حریق عمدی، اتش زنی <hr> معانی دیگر : (حقوق) ایجاد حریق به طور عمد، آتش افروزی، حرق

معنی : ایجاد حریق عمدی، اتش زنی معانی دیگر : (حقوق) ایجاد حریق به طور عمد، آتش افروزی، حرق

arson

<hr> معنی : کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند <hr> معانی دیگر : کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند

معنی : کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند معانی دیگر : کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند

arsonist

<hr> (شیمی) آرس فنامین (به فرمول oh.c6h3(nh2.hcl).as2)

(شیمی) آرس فنامین (به فرمول oh.c6h3(nh2.hcl).as2)

arsphenamine

arsy versy

<hr> معنی : هنر، استعداد، فن، صنعت، استادی، نیرنگ <hr> معانی دیگر : مخفف:، مقاله، جنس، هنر (که شامل نقاشی و تندیسگری و معماری و موسیقی و رقص و نمایش و ادبیات می گردد)، کار خلاقه، مهارت، تردستی، اثر هنری، فراورده ی هنری، ترفند، زرنگی، حیله، تدبیر، وابسته به هنر و هنرمندان، تزئینات و تصویرهای همراه متن (روزنامه یا مجله یا کتاب یا آگهی)، (قدیمی) دانش، فضل، شاخه ای از هر دانش، زمینه ی دانش، (جمع) رشته های علوم انسانی (liberal arts هم می گویند)، (قدیمی) دوم شخص مفرد فعل: to be، استعداد <hr> art _ (پسوند معادل -ard) دارای صفت ویژه [braggart]

معنی : هنر، استعداد، فن، صنعت، استادی، نیرنگ معانی دیگر : مخفف:، مقاله، جنس، هنر (که شامل نقاشی و تندیسگری و معماری و موسیقی و رقص و نمایش و ادبیات می گردد)، کار خلاقه، مهارت، تردستی، اثر هنری، فراورده ی هنری، ترفند، زرنگی، حیله، تدبیر، وابسته به هنر و هنرمندان، تزئینات و تصویرهای همراه متن (روزنامه

art appreciation

art blakey

art critic

art criticism

<hr> (با a و d بزرگ هم می نویسند) هنر دکو، آرت دکو (سبک هنری رایج در سال های حدود 1920-35)

(با a و d بزرگ هم می نویسند) هنر دکو، آرت دکو (سبک هنری رایج در سال های حدود 1920-35)

art deco

art for art's sake

art gallery

art historian

art history

art movement

<hr> (فرانسه) مکتب هنری آرنوو، هنر نوین (در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم)

(فرانسه) مکتب هنری آرنوو، هنر نوین (در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم)

art nouveau

art of drama

art of painting

art of photography

art of sculpture

art of war

art restoration

art school

<hr> آواز هنری (که به منظور رساندن اندیشه یا برداشت معینی تصنیف شده مثلا برای نشان دادن حالت و معنی شعر به خصوصی)

آواز هنری (که به منظور رساندن اندیشه یا برداشت معینی تصنیف شده مثلا برای نشان دادن حالت و معنی شعر به خصوصی)

art song

art therapist

art therapy

arte povera

<hr> معنی : مصنوع، محصول مصنوعی <hr> معانی دیگر : املای انگلیسی: artifact

معنی : مصنوع، محصول مصنوعی معانی دیگر : املای انگلیسی: artifact

واژه های حرف "a" - انگلیسی به انگلیسی