انگلیسی به انگلیسی

<hr> معنی : جفت، دوست صمیمی، قرین <hr> معانی دیگر : (استرالیا - خودمانی) همدم، یار

معنی : جفت، دوست صمیمی، قرین معانی دیگر : (استرالیا - خودمانی) همدم، یار

cobber

cobber dobber

<hr> معنی : سنگ فرش، سنگ فرش کردن <hr> معانی دیگر : تعمیر یا وصله کردن (کفش و غیره)، پینه دوزی کردن، وصله پینه کردن، با قلوه سنگ فرش کردن، رجوع شود به: cobblestone، (به صورت جمع) رجوع شود به: cob coal

معنی : سنگ فرش، سنگ فرش کردن معانی دیگر : تعمیر یا وصله کردن (کفش و غیره)، پینه دوزی کردن، وصله پینه کردن، با قلوه سنگ فرش کردن، رجوع شود به: cobblestone، (به صورت جمع) رجوع شود به: cob coal

cobble

<hr> سنگ فرش، سنگ فرش کردن، پینه دوزی

سنگ فرش، سنگ فرش کردن، پینه دوزی

cobbled

<hr> معنی : پینه دوز، کیک کابلر، خراز <hr> معانی دیگر : نوعی مشروب حاوی شراب یا ویسکی و آب پرتقال و شکر، کفش ساز، کارگر اشتباه کار، کارگر ناشی

معنی : پینه دوز، کیک کابلر، خراز معانی دیگر : نوعی مشروب حاوی شراب یا ویسکی و آب پرتقال و شکر، کفش ساز، کارگر اشتباه کار، کارگر ناشی

cobbler

cobbler stick to your last

cobbler's wax

cobbler's workshop

cobbles

<hr> معنی : سنگ فرش، قلوه سنگ <hr> معانی دیگر : قلوه سنگ (که با آن خیابان ها را فرش می کردند)، آژیانه

معنی : سنگ فرش، قلوه سنگ معانی دیگر : قلوه سنگ (که با آن خیابان ها را فرش می کردند)، آژیانه

cobblestone

cobby

cobden

cobdenism

<hr> (کشوری که با یکی از کشورهای درگیر در جنگ همکاری می کند ولی متحد رسمی آن نیست) همرزم، شریک درتجاوز یا خصومت

(کشوری که با یکی از کشورهای درگیر در جنگ همکاری می کند ولی متحد رسمی آن نیست) همرزم، شریک درتجاوز یا خصومت

cobelligerent

<hr> (جانور شناسی) کوبیا (rachycentron canadum - ماهی استخوانی آبهای گرمسیر)

(جانور شناسی) کوبیا (rachycentron canadum - ماهی استخوانی آبهای گرمسیر)

cobia

<hr> معنی : قایق پارویی <hr> معانی دیگر : (در کرانه ی شمال خاوری انگلیس) کشتی بادبانی کوچک

معنی : قایق پارویی معانی دیگر : (در کرانه ی شمال خاوری انگلیس) کشتی بادبانی کوچک

coble

cobloaf

<hr> رجوع شود به: filbert، یکجور فندق درشت

رجوع شود به: filbert، یکجور فندق درشت

cobnut

<hr> معنی : زبان کوبول <hr> معانی دیگر : (کامپیوتر) زبان کامپیوتری کوبول (cobol هم می نویسند)

معنی : زبان کوبول معانی دیگر : (کامپیوتر) زبان کامپیوتری کوبول (cobol هم می نویسند)

cobol

cobot

<hr> معنی : مار کبری، مار عینکی، کفچه مار <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) مار کبرا (انواع مارهای زهرین تیره ی elapidae به ویژه جنس naja ـ بومی شبه قاره ی هند و افریقا)، گرزه

معنی : مار کبری، مار عینکی، کفچه مار معانی دیگر : (جانورشناسی) مار کبرا (انواع مارهای زهرین تیره ی elapidae به ویژه جنس naja ـ بومی شبه قاره ی هند و افریقا)، گرزه

cobra

<hr> معنی : تار عنکبوت <hr> معانی دیگر : پرده ی کارتنه، با تار عنکبوت (یا هر چیز مشابه آن) پوشاندن، هر یک از تارهای پرده یا تار عنکبوت، هر چیز سست و کم دوام، تور مانند، تله مانند، به دام انداز

معنی : تار عنکبوت معانی دیگر : پرده ی کارتنه، با تار عنکبوت (یا هر چیز مشابه آن) پوشاندن، هر یک از تارهای پرده یا تار عنکبوت، هر چیز سست و کم دوام، تور مانند، تله مانند، به دام انداز

cobweb

cobwebbed

cobwebby

cobwebs

<hr> معنی : کاکائو <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) کوکا (انواع گیاهان جنس erythroxylon به ویژه e. coca بومی نواحی حاره ی امریکا)، برگ خشک کرده ی کوکا

معنی : کاکائو معانی دیگر : (گیاه شناسی) کوکا (انواع گیاهان جنس erythroxylon به ویژه e. coca بومی نواحی حاره ی امریکا)، برگ خشک کرده ی کوکا

coca

coca cola

cocain

<hr> معنی : کوکائین <hr> معانی دیگر : کوکائین

معنی : کوکائین معانی دیگر : کوکائین

cocaine

cocaine addict

cocaine addiction

cocaine smuggling

cocainise

<hr> (پزشکی) کوکایین زدگی (حالت بیمار گونه در اثر اعتیاد به کوکایین)، مسمومیت ازکوکایین

(پزشکی) کوکایین زدگی (حالت بیمار گونه در اثر اعتیاد به کوکایین)، مسمومیت ازکوکایین

cocainism

cocainization

<hr> (پزشکی) با کوکایین بی حس کردن، باکوکائین بی حس کردن، تخدیرکردن باکوکائین، کوکائین زدن

(پزشکی) با کوکایین بی حس کردن، باکوکائین بی حس کردن، تخدیرکردن باکوکائین، کوکائین زدن

cocainize

<hr> شیمى : کمک کاتالیزور

cocatalyst

<hr> coccal_ پسوند (صفت ساز): وابسته به ترکیزه (باکتری) کروی شکل [-coccic) [staphylococcal هم می نویسند)

coccal_ پسوند (صفت ساز): وابسته به ترکیزه (باکتری) کروی شکل [-coccic) [staphylococcal هم می نویسند)

coccal

<hr> (جانورشناسی - انواع حشرات فلس دار از تیره ی coccidae) کاکسید، شپشک نباتی

(جانورشناسی - انواع حشرات فلس دار از تیره ی coccidae) کاکسید، شپشک نباتی

coccid

coccid scale insects

<hr> (پزشکی) بیماری عفونی انسان و جانور که توسط قارچی به نام لاتین coccidioides immitis تولید می شود

(پزشکی) بیماری عفونی انسان و جانور که توسط قارچی به نام لاتین coccidioides immitis تولید می شود

coccidioidomycosis

<hr> (دامپزشکی) کوسیدیوز (بیماری مسری دستگاه گوارشی جانوران و پرندگان و گاهی انسان ها که توسط انگل های راسته ی coccidia ایجاد می شود)

(دامپزشکی) کوسیدیوز (بیماری مسری دستگاه گوارشی جانوران و پرندگان و گاهی انسان ها که توسط انگل های راسته ی coccidia ایجاد می شود)

coccidiosis

coccobacillus

coccoid

coccoidal

<hr> (زیست شناسی) گوییزه <hr> coccus_ پسوند (اسم ساز): ترکیزه (باکتری) کروی، گوییزه

(زیست شناسی) گوییزه coccus_ پسوند (اسم ساز): ترکیزه (باکتری) کروی، گوییزه

coccus

<hr> معنی : عظم عصعص <hr> معانی دیگر : (کالبد شناسی) دنبالچه، دنبلیچه، عصعص، دمغازه

معنی : عظم عصعص معانی دیگر : (کالبد شناسی) دنبالچه، دنبلیچه، عصعص، دمغازه

واژه های حرف "c" - انگلیسی به انگلیسی