انگلیسی به فارسی

<hr> معنی : صدای چلپ، صدای تلپ، شکست خوردن، با صدای تلپ افتادن <hr> معانی دیگر : تلپی افتادن، (با سنگینی و بی حالی) پرت شدن، (با چیز پهن یا مسطح) زدن یا تقلا کردن، تلپی انداختن، (انگلیس - خودمانی) ضربه یا کتک زدن، (عامیانه) خوابیدن، به خواب رفتن، خیطی بالا آوردن، ناموفق بودن، به پیسی افتادن، پیسی بالا آوردن، رجوع شود به: flap، (غفلتا) عوض کردن یا شدن، دگرگون شدن یا کردن، تغییر کردن، (خودمانی) جای خوابیدن، بستر، (صدا) تلپ، پق

معنی : صدای چلپ، صدای تلپ، شکست خوردن، با صدای تلپ افتادن معانی دیگر : تلپی افتادن، (با سنگینی و بی حالی) پرت شدن، (با چیز پهن یا مسطح) زدن یا تقلا کردن، تلپی انداختن، (انگلیس - خودمانی) ضربه یا کتک زدن، (عامیانه) خوابیدن، به خواب رفتن، خیطی بالا آوردن، ناموفق بودن، به پیسی افتادن، پیسی بالا آوردن، 

flop

floperoo

<hr> معنی : اطاق ارزان قیمت <hr> معانی دیگر : هتل ارزان قیمت (ویژه ی اشخاص کم پول یا کهن سالان)

معنی : اطاق ارزان قیمت معانی دیگر : هتل ارزان قیمت (ویژه ی اشخاص کم پول یا کهن سالان)

flophouse

flophouses

<hr> (تصویر تلویزیون و سینما و غیره) نماگردش

(تصویر تلویزیون و سینما و غیره) نماگردش

flopover

flopovers

flopper

floppier

floppies

floppily

floppiness

flopping

<hr> معنی : سست، شل، نرم، مسخره وار <hr> معانی دیگر : شل و ول، آویزان، آویخته، کم جان، بی رمق، بی حال، زپرتی

معنی : سست، شل، نرم، مسخره وار معانی دیگر : شل و ول، آویزان، آویخته، کم جان، بی رمق، بی حال، زپرتی

floppy

<hr> (کامپیوتر) دیسک نرم، فلاپی، گرده لرزان

(کامپیوتر) دیسک نرم، فلاپی، گرده لرزان

floppy disk

flops

flopwing

flor

<hr> معنی : گیا، کلیه گیاهان یک سرزمین، گیاه نامه <hr> معانی دیگر : (همه ی گیاهان محل یا دوران بخصوص) گیا، گیاگان، فلور، گیاهان، (گیاه شناسی) فهرست توصیفی گیاگان، اسم خاص مونث، الهه گل

معنی : گیا، کلیه گیاهان یک سرزمین، گیاه نامه معانی دیگر : (همه ی گیاهان محل یا دوران بخصوص) گیا، گیاگان، فلور، گیاهان، (گیاه شناسی) فهرست توصیفی گیاگان، اسم خاص مونث، الهه گل

flora

<hr> معنی : گل دار <hr> معانی دیگر : گلسان، گل مانند، گلینه، گل بته دار

معنی : گل دار معانی دیگر : گلسان، گل مانند، گلینه، گل بته دار

floral

floral arrangement

floral cup

floral envelope

<hr> معنی : کاسبرگ <hr> معانی دیگر : کاسبرگ

معنی : کاسبرگ معانی دیگر : کاسبرگ

floral leaf

floralia

florally

floramour

floran

floras

florate

floreal

floreat

floreated

floreating

<hr> اسم خاص مونث (مخفف آن: flo و flossie)

اسم خاص مونث (مخفف آن: flo و flossie)

florence

florence nightingale

florences

<hr> وابسته به شهر فلورانس (در ایتالیا) و مردم و فرهنگ آن، فلورانسی، وابسته به فلورانس شهرایتالیا، اهل فلورانس، یکجورتافته یاحریر

وابسته به شهر فلورانس (در ایتالیا) و مردم و فرهنگ آن، فلورانسی، وابسته به فلورانس شهرایتالیا، اهل فلورانس، یکجورتافته یاحریر

florentine

florentines

florentinism

florentium

flores

flores sea

<hr> (مجازی) دوران فر و شکوه، رونق، گل آوری، فصل گل دادن، شکوفایی، فصل شکوفه اوری، حد اعلای تمدن یک قوم

(مجازی) دوران فر و شکوه، رونق، گل آوری، فصل گل دادن، شکوفایی، فصل شکوفه اوری، حد اعلای تمدن یک قوم

florescence

<hr> معنی : شکوفان، گل دار <hr> معانی دیگر : شکوفا

معنی : شکوفان، گل دار معانی دیگر : شکوفا

florescent

floressence

florest's cineraria

<hr> معنی : گلچه، گل کوچک <hr> معانی دیگر : گل کوچک، گلچه

معنی : گلچه، گل کوچک معانی دیگر : گل کوچک، گلچه

واژه های حرف "f" - انگلیسی به فارسی